- ارسالیها
- 5,066
- پسندها
- 14,238
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
من میتونم چیزها رو پیدا کنم. این یک هدیهس از طرف مادر فوت شدم که معلوم شد انسان نبوده. (هر چند که اون واقعا نمرده و این فقط آرزوی منه. ) بنابراین از هدیه م استفاده کردم و چیزی رو که جسیکای غمگین دنبالش بود و پیدا کردم و اون الان داخل جعبهی کفشی بود که با خودم آورده بودم. اون میدونست که اون چیز این جاست و میومد که اونو بگیره. وظیفهی من این بود که اون "چیز" رو دقیقا طوری بهش بدم که خشمشو فرو بنشونه و اونو بفرسته به همون جایی که وقتی در حال ترسوندن ما تا حد مرگ نبود میرفت. البته با این فرض که من چیز درستو پیدا کرده بودم. و همینطور با این فرض که تنها کاری که اون میکرد این نبود که بیاد داخل و با ناباوریش به من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.