- ارسالیها
- 5,003
- پسندها
- 14,159
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
رمان هیولایی صدا می زند، داستانی عمیقا تکان دهنده و با طنزی تاریک درباره ی زندگی یک پسر، مادر بسیار مریضش و البته مهمانی عجیب و سرزده است. در ساعت دوازده و هفت دقیقه ی نیمه شب، کانر سیزده ساله از خواب بیدار می شود و هیولایی را بیرون پنجره ی اتاقش می بیند. اما این هیولایی نیست که کانر انتظارش را می کشیده-او منتظر هیولای کابوس هایش بود؛ کابوس هایی که از زمان شروع درمان مادرش، تقریبا هرشب به سراغ او می آیند. هیولای درون حیاط پشتی خانه ی کانر، متفاوت، وحشی و مربوط به زمان های کهن است. این موجود، چیزی ترسناک و خطرناک از کانر می خواهد. با پیشروی داستان معلوم می شود که هیولا برای یافتن حقیقت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.