سه تا دوست شده بودیم تو یه سایت ادبی
اوندکه خیلی شیطون بدودبی پروا راحت ازخودشو لباسش مدل خوابیدنش توعمومی میگف منم با لطیفه شوخی بحثو عوض میکردم
لنتی میگف جرررر من خراب میکنم آنجل درس میکنه اخه اونجا بروکن آنجل بودم...
یه شب اون دومی شروع کرد از چهره صورتش گفتن توعمومی...
صورتم گرد سفید چشام عسلی، لبام گوشتی قرمز موهام روشن....
دیدم داره بدون ترمز میره جــــــــــلورقسمت ازگردن به پایین...
یهویی، همه ازخواب بیدار شدن، طرف پیام داد خب چرا عکستو نمیفرستی جای اینهمه توصیف
بلافاصله ترمز دستی رو کشیدمدگفتم خب دوستان تا تلفات ندادیم بریم لالا... یا اینکه بساط، شوکولات وقرص فیشار رو برقرار کنین...
همه باهم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.