واضح است که استفاده از تکنیک «در میانهی رویدادها» به ادبیات محدود نمی شود. اگر «جنگ ستارگان» به جای آغاز با ماجرای ربوده شدن نقشه های «ستارهی مرگ»، با داستان زندگی «دارث وِیدِر» شروع می شد، جایی برای غافلگیری و آشکارسازیِ بزرگ داستان باقی نمی ماند.
آغاز داستان با تکنیک «در میانهی رویدادها» ما را وادار می کند که با داشتن اطلاعات ناقص، نتیجهگیری هایی را در مورد کاراکترها شکل دهیم—نکتهای که نویسندگان را قادر می سازد تا در ادامهی داستان، این نتیجهگیری ها و انتظارات را واژگون کنند و تغییر دهند.