- ارسالی‌ها
- 13,563
- پسندها
- 48,601
- امتیازها
- 96,908
- مدال‌ها
- 155
نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
مانگا کاکوچو | Kakucho
- نویسنده موضوع امین؛
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 3
- بازدیدها 48
- کاربران تگ شده هیچ
- ارسالی‌ها
- 13,563
- پسندها
- 48,601
- امتیازها
- 96,908
- مدال‌ها
- 155
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #2
کاکوچو (Kakucho) کاپیتان واحد دفاع باند کانتو مانجی بود. او یکی از چهار پادشاه آسمانی تنجیکو و فرد دست راست ایزانا کوروکاوا بود. به دنبال انحلال این باند، او تبدیل به مجری باند روکوهارا تاندای شد و به عنوان «رهبر» آن خطاب می‌شد. در یک خط زمانی دیگر، او عضو ۳ بونتن بود. کاکوچو یک آنتاگونیست محوری در آرک تنجیکو است.
امضا : امین؛
- ارسالی‌ها
- 13,563
- پسندها
- 48,601
- امتیازها
- 96,908
- مدال‌ها
- 155
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #3
شخصیت
کاکوچو به خاطر گذشته‌ی غم‌انگیز خود به فردی سرسخت تبدیل شده است. او اغلب جدی و وظیفه‌شناس است. در دعوای میان باند توکیو مانجی و تنجیکو، او به تاکمیچی هاناگاکی گفت که در کشتن بی‌رحمانه او تردید نخواهد کرد، حتی اگر او دوست دوران کودکی‌اش باشد. این موضوع ناشی از اعتماد تمام و کمال او به ایزانا کوروکاوا، «ارباب» خودخوانده‌اش بود. وفاداری او به ایزانا، انگیزه‌ی او برای مبارزه با دشمنان ایزانا یا هر کسی است که با آن‌ها مخالف است. از این رو کاکوچو یک خدمتگزار مطیع برای پادشاهش است.
کاکوچو به خاطر گذشته‌ی غم‌انگیز خود به فردی سرسخت تبدیل شده است. او اغلب جدی و وظیفه‌شناس است. در دعوای میان باند توکیو مانجی و تنجیکو، او به تاکمیچی هاناگاکی گفت که در کشتن بی‌رحمانه او تردید نخواهد کرد، حتی اگر او دوست دوران کودکی‌اش باشد. این موضوع ناشی از اعتماد تمام و کمال او به ایزانا کوروکاوا، «ارباب» خودخوانده‌اش بود. وفاداری او به ایزانا، انگیزه‌ی او برای مبارزه با دشمنان ایزانا یا هر کسی است که با آن‌ها مخالف است. از این رو کاکوچو یک خدمتگزار مطیع برای پادشاهش است.
امضا : امین؛
- ارسالی‌ها
- 13,563
- پسندها
- 48,601
- امتیازها
- 96,908
- مدال‌ها
- 155
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #4
تاریخچه
کاکوچو در کودکی دوست صمیمی تاکمیچی هاناگاکی بود. با بزرگ شدن آن‌ها، تاکمیچی او را فراموش کرد، اما کاکوچو او را فراموش نکرد.
بعدها تصادفی باعث مرگ پدر و مادر کاکوچو شد و چهره‌ی خود او نیز در این تصادف به شدت زخمی شد، و او به یک پرورشگاه منتقل شد و در آنجا بزرگ شد. او یک قبر موقتی را برای والدین خود ساخت، اما پس از دیدار با ایزانا کوروکاوا، این دوست جدیدش به او گفت که مردگان را فراموش کند و به خدمتگزار او تبدیل شود. این پادشاه و خدمتگزار یک پادشاهی را تشکیل دادند و نام آن را تنجیکو گذاشتند.
در طول نبرد میان باند تومان و تنجیکو، ایزانا در یک شرایط شیدایی دستور داد تا کاکوچو کشته شود. سپس کیساکی یک بار به او شلیک کرد اما با اولین شلیک، ایزانا به مقابل کیساکی پرید و ۳ ضربه مرگبار...
کاکوچو در کودکی دوست صمیمی تاکمیچی هاناگاکی بود. با بزرگ شدن آن‌ها، تاکمیچی او را فراموش کرد، اما کاکوچو او را فراموش نکرد.
بعدها تصادفی باعث مرگ پدر و مادر کاکوچو شد و چهره‌ی خود او نیز در این تصادف به شدت زخمی شد، و او به یک پرورشگاه منتقل شد و در آنجا بزرگ شد. او یک قبر موقتی را برای والدین خود ساخت، اما پس از دیدار با ایزانا کوروکاوا، این دوست جدیدش به او گفت که مردگان را فراموش کند و به خدمتگزار او تبدیل شود. این پادشاه و خدمتگزار یک پادشاهی را تشکیل دادند و نام آن را تنجیکو گذاشتند.
در طول نبرد میان باند تومان و تنجیکو، ایزانا در یک شرایط شیدایی دستور داد تا کاکوچو کشته شود. سپس کیساکی یک بار به او شلیک کرد اما با اولین شلیک، ایزانا به مقابل کیساکی پرید و ۳ ضربه مرگبار...