- ارسالیها
- 2,407
- پسندها
- 20,257
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 42
- سن
- 15
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
سال ۳۷۰ قبل از میلاد، آتن، در یک روز معمولی، مردی شوریدهحال در میانه آگورا در حال معرکهگیری است. از شهروندان آتنی سوال میپرسد و جوابشان را با سوال دیگری ادامه میدهد. یکی از شهروندان آتنی در میانه میدان میگوید: «عدالت چیز خوبی است.» بلافاصله مرد شوریده میپرسد: «عدالت چیست؟ شرافت، فضیلت، اخلاق و وطنپرستی که از آن مدام صحبت میکنی، چیست؟»
همه اینها سوالاتی هستند که سقراط از شهروندان یونانی میپرسید. او از مردم میخواست بیشتر فکر کنند. جمله معروف سقراط این بود: «دانم که ندانم!»
فلسفه در نظر برخی از فیلسوفان باید از دسترس مردم عادی دور باشد و برای این حرفشان دلایل بسیاری دارند. اما به همان نسبت، هستند فیلسوفانی که فلسفه را از برج عاج پایین کشیده و به متن زندگی روزمره آوردهاند...
همه اینها سوالاتی هستند که سقراط از شهروندان یونانی میپرسید. او از مردم میخواست بیشتر فکر کنند. جمله معروف سقراط این بود: «دانم که ندانم!»
فلسفه در نظر برخی از فیلسوفان باید از دسترس مردم عادی دور باشد و برای این حرفشان دلایل بسیاری دارند. اما به همان نسبت، هستند فیلسوفانی که فلسفه را از برج عاج پایین کشیده و به متن زندگی روزمره آوردهاند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.