مباحث متفرقه عناصر داستان چیست؟

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11

بحران

بسیاری از داستان نویسان، در بیان کردن بحران، «حادثه» را با آن مترادف می کنند و بعضی دیگر نیز بحران را در معنی «گره» به کار می برند. در هر داستان ممکن است یک یا چند حادثه وجود داشته باشد. با آن که «بحران» همان حادثه و گره نیست، ممکن است در یک داستان، یک یا چند بحران نیز وجود داشته باشد. شکل سنتی داستان کوتاه در این است که داستان نویس در آغاز گره افکنی می کند، درگیری میان آدم ها را رونق می بخشد تا گره، کور شود. آن گاه گره گشایی می کند و داستان را به پایان می رساند.

در تعریفی که از بحران ارایه شد، به آخرین و اساسی ترین درگیری میان آدم های داستان (نیروهای درگیر) بحران اطلاق می شود. پس هر حادثه و درگیری ای، بحران نیست. به درگیری اساسی و سرنوشت ساز که تکلیف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12

آغاز داستان

بعضی از داستان نویسان سوژه های بسیار خوبی شکار می کنند. آن را در کارگاه ذهن خود می پرورانند، مهندسی می کنند، اما نمی دانند با چه کلمه ای و یا چه جمله ای داستان را شروع کنند و گاهی در اثر ندانستن همین آغاز آن قدر صبر می کنند تا از نوشتن داستان پشیمان می شوند.

اولین جمله ها و واژه ها، نقشی خاطره انگیز و جاودانی در ذهن پیدا می کنند. برای همین است که پیشنهاد می کنند که متن داستان را با زیباترین و بهترین واژه ها و کلمه ها آغاز کنیم. زیرا همین واژه ها و کلمات آغازین، سبب دنباله گیری متن توسط خواننده می شوند. معمولاً در آغاز قصه ها و افسانه ها یک سری جمله های کلیشه ای و موزون مانند «یکی بود، یکی نبود، در روززگاران قدیم، جانم برایتان بگوید و …..» آورده می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
۳ – توماس مان، داستان نویس پر آوازه آلمان، داستان «تصادف قطار» را این گونه شروع می کند:

« داستان برایتان بگویم؟ آخر، من داستان نمی دانم. خوب حالا که می خواهید برای تان چیزی تعریف می کنم. یک بار دو سال پیش، ناظر یک تصادف قطار بودم ….»

۴ – استفاده از مقدمه های پیش آگاهی دهنده و توضیح های روایی، موپاسان، داستان مشهور گردن بند را با این شیوه آغاز کرده است:

« او یکی از آن دخترهای و دلربایی بود که گهگاه از روی اشتباه سرنوشت، در خانواده ای کارمندی به دنیا می آید» و یا هدایت داستان بوف کور را این گونه شروع می کند:

« در زندگی دردهایی است که روح آدم را در سکوت و انزوا می خراشد و ….»

ب) شیوه های نوین

در این شیوه، داستان نویسان تحت تأثیر جریان طبیعی زندگی، داستان را آغاز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
۲ – توصیف ظاهری شخصیت

داستان « محمد کارگر کوچک پنچرگیری» نوشته ناصر زراعتی:

شانزده ساله است. ریزه و لاغر اندام. با سر تراشیده. دست و گردن و روی سیاه و چرب و چشم های شوخ و هوشیار که مژه هایش بلند و ابروهایی کمانی بر آن ها سایه انداخته …. یک جفت کتانی مندرس پاهای استخوانی بی جورابش را می پوشاند ….

۳– توصیف عملکرد شخصیت

عبدالحسین نوشین در آغاز داستان « میرزا محسن » این شگرد را به کار گرفت:

« میرزا محسن، پیرمرد هفتاد ساله هر روز از طلوع آفتاب از جا بر می خاست و رختخوابش را جمع می کرد. روی پله در اتاق با آفتابه حلبی که همیشه کنج اتاقش کنار کوزه آب جا داشت وضو می گرفت ….»

نیما یوشیج نیز داستان نمادین « غول و زنش و ارابه اش » را با همین شیوه آغاز کرد: «غول و زنش و ارابه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
۴– به کارگیری موقعیت نمایشی و کنش داستانی در سطر نخست داستان. ایرج غریب در داستان «خرابه و سیاه» از این شگرد بهره برده است:

«در را باز کرد. در را بست. دیگری هم در را باز کرد و بست.

آن وقت اولی فریاد زد ….»

۵– آماده کردن ذهن خواننده در سطر اول داستان. «قصه عینکم » رسول پرویزی در این مورد نمونه خوبی است:

« به قدری این حادثه زنده است که از میان تاریکی های حافظه ام روشن و پر فروغ مثل روز می درخشد. گویی دو ساعت پیش اتفاق افتاده، هنوز در خانه حافظه ام باقی است ….»

۶– گفت و گو

گاهی داستان ها با صحنه ای از گفت و گو شروع می شوند. این گونه متن ها، از همان آغاز، خواننده یا مخاطب را درگیر می کنند و واقع پذیری و حقیقت مانندی بیش تری دارند.

داستان دست سبک، دست سنگین از شمس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16

پایان بندی

هر چیز پایانی دارد، همان طور که آغازی دارد. داستان هم در جایی پایان می پذیرد. پایان داستان، اهمیت بیش تری دارد. اهمیت پایان بندی در آن است که خواه ناخواه نتیجه گیری در آن نهفته است. یک شخصیت، یک رویداد، یک موقعیت از نقطه ای آغاز می شود و پس از گذشتن از گذرگاه ها و جایگاه های گوناگون در یک نقطه نیز به انجام می رسد.

با آن که گفته می شود، هر چیز پایانی دارد و داستان از یک نقطه شروع و در نقطه ای هم تمام می شود، اما به درستی نمی توان این سخن را پذیرفت و باور کرد. زیرا داستان، مسیر یک مسابقه دو نیست که خط پایانی داشته باشد و عده ای در آن جا با پرچم های رنگارنگ منتظر ایستاده باشند و برای کسی که به خط پایان نزدیک می شود و از آن می گذرد، هلهله و شادی کنند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,780
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17

نام گذاری داستان

نام یا عنوان داستان هر چند از ابزارهای تأثیر گذار نیست، اما از نیازهای یک متن داستانی به شمار می آید.

ویژگی های یک عنوان خوب برای داستان

عنوان داستان خواه کوتاه، خواه بلند، صرف نظر از این که نام انسان باشد یا حیوان و گیاه، اشیا و غیره باید ویژگی ها و نشانه هایی داشته باشد تا بتوان داستان را با آن صدا زد. خلاصه ویژگی های یک عنوان خوب را برای داستان به ترتیب زیر می توان برشمرد:

۱– نو تازه باشد. ۲– خوش آهنگ و خوش ترکیب باشد. ۳– فریبنده نباشد. ۴– طولانی نباشد. ۵– طرح دوستان را لو ندهد. ۶– تا جایی که می توان، تکراری نباشد.

منبع:dastannevis
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

عقب
بالا