تاریخچه
او در خانوادهای از جنگجویان متولد شده است و از استعداد مبارزه بسیار بالایی برخوردار است. موزو در سن هفت سالگی با ضربهای پدر بدرفتارش را تا مرز مرگ برد و تقریبا مرتکب قتل شد. از آن پس او در هیچ جنگی شکست نخورد.
پنج سال قبل از رسیدن سنکو به جزیره گنج، موزو و کیریسامه در یک قایق بودند و گروهی از بچه ها از جمله آماریلیس را پیدا کردند که سعی داشتند با قایق خود از جزیره فرار کنند. کریسامه با سلاح خود همه بچهها را سنگ کرد اما موزو به او گفت آماریلیس را سنگ نکند چرا باور داشت در چند سال بعدی به فرد زیبایی تبدیل شود.