- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
دختری به نام اَمَل، در دهكدهاي در پاكستان زندگي ميكند. دهكده اي كه به قول خودش روي نقشه حتي به اندازهي يك نقطه هم نیست. او تشنهي خواندن و ياد گرفتن و عاشق شعر خواندن و نوشتن است. رؤيايش اين است كه در آينده معلم شود. در مدرسه ساعتهاي بيشتري را كنار معلمش ميماند و به او در تميز كردن كلاس كمک ميكند. ولي به عنوان دختر بزرگ خانه در یک خانوادهی سنتی، وظايف زیادی به عهده دارد. مادرش بعد از به دنيا آوردن چهارمین دختر، دچار افسردگي ميشود. مدام در اتاق خودش است و هيچكاري انجام نميدهد. حتي براي شير دادن به نوزادش نيز به زور راضي اش میكنند. به همين دليل، اَمَل به خواست پدرش مجبور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.