- ارسالیها
- 5,137
- پسندها
- 14,372
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1

برای بعضی از بچهها تابستان یعنی خورشید؛ فصل بازی و تفریح. اما برای استیو تابستان فصل دیگری از نگرانیهاست. نگرانی برای برادر تازه متولد شدهاش که بیماری سختی دارد، نگرانی برای مشکلات پدر و مادرش و حتی نگرانی برای لانهی زنبوری که به طرز شومی پدیدار شده است.وقتی ملکهی زنبور مرموز به خوابش هجوم میآورد و میگوید میتواند بچه را نجات دهد، استیو با خودش فکر میکند حتماً دعاهایش اثر کرده است.او فقط باید یک «بله» بگوید. اما «بله» کلمهی قدرتمندی است، و همینطور خطرناک... و به محض اینکه به زبان آورده شود، آیا قابل برگشت خواهد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.