کتاب کتاب | گرگ و میش

  • نویسنده موضوع eva~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 93
  • کاربران تگ شده هیچ

eva~

کاربر قابل احترام + ارشد بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
13,461
پسندها
29,376
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
کتاب ترسناک «گرگ و میش» رمانی عاشقانه و ترسناک اثر نویسنده و تهیه‌کننده‌ی آمریکایی «استفانی مه یر» از بهترین رمان‌های ترسناک است که اولین بار ۲۰۰۵ منتشر شد. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب سال ۲۰۰۸ بود و تاکنون به ۳۷ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. کتاب‌های این مجموعه عبارت‌اند از: گرگ و میش، ماه نو، کسوف، سپیده‌دم جلد اول و سپیده‌دم جلد دوم.

این کتاب ترسناک اولین کتاب از مجموعه‌ی «گرگ و میش» است و ایزابلا سوان هفده‌ساله را معرفی می‌کند که از فینیکس در آریزونا به فورکس در واشنگتن نقل‌مکان می‌کند تا در کنار پدرش چارلی زندگی کند.
 
امضا : eva~

eva~

کاربر قابل احترام + ارشد بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
13,461
پسندها
29,376
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
او بعدازاینکه عاشق یک خون‌آشام ۱۰۳ ساله در بدن ۱۷ ساله «ادوارد کالن» می‌شود، در معرض خطر قرار می‌گیرد. ادوارد به او هشدار می‌دهد که صحبت کردن یا حتی نزدیک شدن به او برایش خطرناک است و نمی‌تواند با او باشد زیرا خون ایزابلا نسبت به خون بقیه‌ی انسان‌ها، بوی خیلی خوبی دارد و ادوارد نمی‌تواند در برابرش مقاومت کند.

اقتباس فیلم این رمان که سال ۲۰۰۸ منتشر شد، یک موفقیت تجاری بود و بیش از ۳۹۲ میلیون دلار درآمد داشت.
 
امضا : eva~

eva~

کاربر قابل احترام + ارشد بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
13,461
پسندها
29,376
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
در قسمتی از کتاب «گرگ و میش» می‌خوانیم:

«ادوارد را دیدم که به اتومبیل من نزدیک می‌شد و نگاهش را مستقیما به‌طرف جلو دوخته بود و لب‌هایش را به هم می‌فشرد. به‌سرعت در را گشودم و خودم را داخل اتومبیل انداختم و در را با صدای محکمی پشت سرم کوبیدم. موتور را با صدای کرکننده‌ای روشن کردم و با دنده‌عقب خودم را به ورودی پارکینگ رساندم. اما کمی جلوتر، ادوارد را دیدم که در اتومبیل خودش نشسته و راه خروج از پارکینگ را بسته بود به‌آرامی اتومبیلش را در جلوی اتومبیل من پیش می‌برد و گویا هیچ عجله‌ای برای باز کردن راه نداشت.»
منبع: دیجی کالا
 
امضا : eva~

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
102
پاسخ‌ها
3
بازدیدها
87
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
42
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
44
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
50
پاسخ‌ها
3
بازدیدها
79
عقب
بالا