- ارسالیها
- 13,187
- پسندها
- 33,783
- امتیازها
- 96,874
- مدالها
- 70
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #1
سال انتشار: ۱۹۷۷
«صورت پسرک داخل کیسهی پلاستیکی در حال تقلا کردن بود… چشمهای او سوراخهایی خاکستری، توخالی و پر از مِه داخل پلاستیک بودند.» این جملات آغازین داستان است؛ داستان دربارهی مردی به نام کلارک است، مدیر مدرسهی سختگیر یک مدرسه که در دوران کودکی، سر یک شوخی دستی، یکی از همبازیهایش را خفه کرد، ولی نسبت به این اتفاق احساس پشیمانی نمیکند؛ درست که این اتفاق خیلی وقت پیش افتاد، ولی هنوز فراموش نشده است… داستانهای کمبل خاصیت ناباکوفی (Nabakov) خاصی دارند؛ هردو نویسنده دغدغهای شدید با مفهوم «خاطرات» دارند؛ آن میخواهند خاصیت رمزآلودشان و نحوهی کنار آمدن ما با آنها را درک کنند. «داخل کیسه» مثالی استادانه از داستانکوتاه است: شیوهای که کمبل روانزخمی قدیمی را با عناصر...
«صورت پسرک داخل کیسهی پلاستیکی در حال تقلا کردن بود… چشمهای او سوراخهایی خاکستری، توخالی و پر از مِه داخل پلاستیک بودند.» این جملات آغازین داستان است؛ داستان دربارهی مردی به نام کلارک است، مدیر مدرسهی سختگیر یک مدرسه که در دوران کودکی، سر یک شوخی دستی، یکی از همبازیهایش را خفه کرد، ولی نسبت به این اتفاق احساس پشیمانی نمیکند؛ درست که این اتفاق خیلی وقت پیش افتاد، ولی هنوز فراموش نشده است… داستانهای کمبل خاصیت ناباکوفی (Nabakov) خاصی دارند؛ هردو نویسنده دغدغهای شدید با مفهوم «خاطرات» دارند؛ آن میخواهند خاصیت رمزآلودشان و نحوهی کنار آمدن ما با آنها را درک کنند. «داخل کیسه» مثالی استادانه از داستانکوتاه است: شیوهای که کمبل روانزخمی قدیمی را با عناصر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.