- ارسالیها
- 2,801
- پسندها
- 9,519
- امتیازها
- 33,973
- مدالها
- 30
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #1
بچهام به من گفته که خواب من رو دیده که من یک مامان وایکینگ بودم…

من سوار یک اژدهای طلایی بودم و یک تبر بزرگ رو توی دستم میگرفتم و یک لباس بلند میپوشیدم!

بالای آسمان چرخ میزدم و بر سرکسانی که ممکن بود بچههام رو اذیت کنن، خشمم رو رها میکردم!

خشمم رو روی سر کسانی میریختم که نمیذاشتن بچه من بتونه خودش باشه و آزاد باشه!

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش