- ارسالیها
- 2,801
- پسندها
- 9,519
- امتیازها
- 33,973
- مدالها
- 30
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #1
هر شب، هادسون به جای تخت خودش، توی تخت مامان و باباش میخوابید. آخه تخت مامان و بابا گرم و نرم تر و راحتتر بود!

اما همه اینا یک روز تغییر کرد! وقتی که یه نفر شروع کرد به خوردن درخت پرتقال!

اون یک نفر، یک سنجاق بود! یک سنجاقک سبز با چشمای درشت بامزه و پاهای نازک و دهانش که همیشه داشت تکون میخورد!

بابا اونو توی یک ظرف پلاستیکی که مال توت فرنگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش