- ارسالیها
- 1,920
- پسندها
- 22,881
- امتیازها
- 44,573
- مدالها
- 24
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #1
قصه کودکانه راز حبابها
تیکی تیکی، یک بز خیلی خیلی خوشحال بود! اون داشت برای اولین بار به برکه میرفت! چون وقت حمام بود!
اولش تیکی تیکی از آب ترسیده بود، اما وقتی بقیهی بزها رو دید که دارن توی برکه آب بازی میکنن و بالا و پایین میپرن، ترسش ریخت و پرید توی آب برکه!
همهی بزها حسابی خندیدن و به هم آب پاشیدن!
و کلی بازی کردن و بهشون خوش گذشت!
[IMG...
تیکی تیکی، یک بز خیلی خیلی خوشحال بود! اون داشت برای اولین بار به برکه میرفت! چون وقت حمام بود!
اولش تیکی تیکی از آب ترسیده بود، اما وقتی بقیهی بزها رو دید که دارن توی برکه آب بازی میکنن و بالا و پایین میپرن، ترسش ریخت و پرید توی آب برکه!
همهی بزها حسابی خندیدن و به هم آب پاشیدن!
و کلی بازی کردن و بهشون خوش گذشت!
[IMG...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.