- ارسالیها
- 2,027
- پسندها
- 23,624
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 26
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
داستان کودکانه بهترین لونه
اون روز وقتی آقا و خانم پرنده از خواب بیدار شدن، آقای پرنده که رنگ پرهاش آبی بود گفت:
من از این لونهی قدیمی خسته شدم! ما یک لونهی جدید نیاز داریم!
خانم پرنده که پرهاش قهوهای بود، گفت:
اگر تو اصرار داری، باشه! ولی یادت باشه که من اسباب کشی نمیکنم مگر این که لونهی بعدیمون از این لونه بهتر و دنجتر...

اون روز وقتی آقا و خانم پرنده از خواب بیدار شدن، آقای پرنده که رنگ پرهاش آبی بود گفت:
من از این لونهی قدیمی خسته شدم! ما یک لونهی جدید نیاز داریم!

خانم پرنده که پرهاش قهوهای بود، گفت:
اگر تو اصرار داری، باشه! ولی یادت باشه که من اسباب کشی نمیکنم مگر این که لونهی بعدیمون از این لونه بهتر و دنجتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.