نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کتاب کتاب | چارلی و مادربزرگ‌ها

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 55
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
چارلی و مادربزرگ‌ها نوشته‌ی کیتی تاول، نویسنده‌ آمریکایی است. این کتاب با عنوان اصلی Charlie and the grandmothers در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. رمان چارلی و مادربزرگ‌ها در ژانر وحشت برای گروه سنی نوجوان 14+ سال منتشر شده است.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
چارلی، پسر ترسو و همیشه نگران دوازده‌ساله، به همراه خواهر کوجک‌ترش جورجی، به خانه‌ی مادربزرگی که قبلا او را ندیده‌اند، می‌روند. مادربزرگ پرل و خواهرش، مادربزرگ اوپال، به نظر بی‌آزار می‌رسند. اما چارلی خیلی زود می‌فهمد که آنها راز وحشتناکی را پنهان می‌کنند. رازی که از تمام کابوس‌ها و ترس‌هایی که چارلی تا آن موقع دارد، وحشتناک‌تر است.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
خانه‌ی ترسناک مادربزرگ‌ها و اتفاقات عجیبی که آنجا می‌افتد، همگی دست به دست هم می‌دهند تا جارلی و خواهر کوجک‌ترش در معرض خطرهای بزرگی قرار بگیرند. اما غیر از چارلی و خواهرش که فکر می‌کنند تنها اسیران آن خانه‌ی مخوف هستند، پای بچه‌های دیگری نیز در میان است. چارلی ترسوی داستان ما، چطور می‌تواند جان خواهرش و سایر بچه‌ها را از دست هیولاهای وحشتناک و ارباب بدجنس‌شان نجات دهد؟ آیا اصلا می‌تواند؟
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
نشر پیدایش چارلی و مادربزرگ‌ها را با ترجمه‌ی میلاد بابانژاد و الهه مرادی از دسته‌ی ادبیات وحشت منتشر کرده است. پیش از این کتاب معروف «خطای بخت ستارگان ما» را از این مترجمین از نشر پیدایش خوانده بودیم.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5

گزیده‌ای از کتاب چارلی و مادربزرگ‌ها

چارلی بیدار بود.
چارلی اگر دست خودش بود، همیشه بیدار می‌ماند. شش سالی می‌شد که درست و حسابی نخوابیده بود. درست بعد از آن شب برفی در ماه فوریه که چرتش با صدای در خانه‌شان پاره شد؛ مردی قدبلند و غمگین با کلاهی در دست به مادرش گفت در آسیاب حادثه‌ای پیش آمده و پدرشان را برای همیشه از دست داده‌اند.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
از آن شب به بعد، هر وقت چارلی می‌خوابید، کابوس می‌دید و با ترس از اتفاق وحشتناک جدیدی که ممکن بود حین بسته بودن چشمانش بیفتد، از خواب می‌پرید.

اما امشب این کابوس نبود که نمی‌گذاشت بخوابد؛ چیزی که الان او را آزار می‌داد، درست مثل گودافتادگی زیر چشمش واقعی بود.
منبع:پیدایش
 
امضا : Vana~

موضوعات مشابه

عقب
بالا