نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کتاب کتاب | کولاک

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 103
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
کولاک رمانی نوشته‌ی گابریل دیلان است. دیلان دبیر دبیرستان و ورزشکاری ماهر در رشته‌ی موج‌سواری و تخته‌برف‌سواری است. ایده‌ی این کتاب زمانی به ذهنش رسید که رهبری یک گروه دانش‌آموز دبیرستانی را در بلندی‌های آلپ به عهده داشت. و جالب است بدانید علتش این بوده که آرزو کرده کاش یک گله‌ی خون‌آشام از درخت‌ها پایین بیایند و دانش‌آموزان بدقلق و نافرمان را با خودشان ببرند!
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
این رمان نخستین بار با عنوان اصلی Whiteout منتشر شد. نشر پیدایش این کتاب را با ترجمه شهره نورصالحی از دسته رمان جوان برای نوجوانان بالای ۱۶ سال منتشر کرده است.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3

از متن پشت جلد کولاک

کاروان دانش‌آموزان دبیرستانی از لندن راهی اتریش می‌شوند تا در دهکده‌ی کوهستانی کالدگلان در اتریش و در ارتفاعات آلپ، اسکی یاد بگیرند.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
نیمه شب سومین روز اقامت کاروان، یکی از دخترها در ورودی هتل را باز می‌کند و خون زیادی را روی برف‌ها می‌بیند. با فریادهای او همه از اتاق‌ها بیرون می‌ریزند و متوجه می‌شوند

سه نفر از مربی‌ها ناپدید شده‌اند و فقط استفان، جوان‌ترین مربی، در هتل است. کمی بعد در ورودی هتل می‌شکند و موجودات عجیبی به لابی هتل حمله می‌کنند.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
موجودات عجیب، استفان و عده‌ای از جوان‌ها را روی برف می‌کشند و با خودشان می‌برند.

هانا و عده‌ای از جوان‌ها از پشت‌بام فرار می‌کنند و سوار مینی‌بوس هتل می‌شوند. اما دیگر جاده‌ای وجود ندارد. چه اتفاقی افتاده است؟ این موجودات کیست‌اند؟ آیا راه نجاتی هست؟
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6

گزیده‌ای از کتاب کولاک

چارلی فکر کرد اگر موفق نشود، دست کم خیلی سریع کار تمام خواهد شد. در نقطه‌ای که زمین به پرتگاه می‌رسید، توقف کرد و تخته‌برفش را روی تل برف‌های جلو پایش گذاشت. وقتی به خیابان‌های باریک و ساختمان‌هایی که کیلومترها پایین‌تر، در دره‌ی زیر پایش قرار داشتند نگاه کرد، موجی از وحشت سر تا پایش را گرفت.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
نگاهش را به جای دیگری انداخت، نشست روی برف و پاهایش را سر داد زیر بست‌های درب و داغان تخته‌برف.
منبع:پیدایش
 
امضا : Vana~

موضوعات مشابه

عقب
بالا