نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کتاب کتاب | سیزده صندلی

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 70
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
سیزده صندلی عنوان رمانی ترسناک نوشته‌ی دیوید شلتون است که تصویرگری‌های کتاب را نیز خودش انجام داده است. این کتاب با عنوان اصلی Thirteen chairs در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. سیزده صندلی شامل ۱۳ قصه‌ی ترسناک درباره ارواح است که مو را به تن مخاطبان سیخ می‌کند.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
نشر پیدایش رمان سیزده صندلی را با ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی از دسته‌ی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمان های این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شده‌اند.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3

از پشت جلد سیزده صندلی

“اگر فکر می‌کنی خیلی شجاعی… تو هم یه صندلی بردار و بیا.”

جک در خانه‌ای قدیمی و ناآشنا تنها است. جند دقیقه‌ای می‌شود که دستش روی دستگیره‌ی اتاق انتهای راهرو مانده، دو دل است که وارد شود یا نه.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
بالاخره وارد می‌شود. در آن‌سوی در، اتاقی است با سقف بلند که با نور شمع روشن شده. سیزده صندلی چیده شده و یکی از این صندلی‌ها خالی است. دوازده قصه‌گوی مرموز آماده‌اند که قصه‌های خود را آغاز کنند. آیا این پسر جزات می‌کند به قصه‌های‌شان گوش دهد؟

جک پسر کنجکاوی است. آیا شما هم به اندازه‌ی جک کنجکاو هستند؟
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5

گزیده‌ای از کتاب سیزده صندلی

نجار صدای افتادن خرس به دریا رو شنید و بعد صدای غرش و دست و پا زدنش روی آب به گوشش خورد. بعد از اون دید که خرس در حال شناست، البته از کشتی دور بود.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
نجار برای مدتی نگاهش کرد،‌ انگار که می‌ترسید دوباره این هیولا از کشتی بالا بیاد و به کشتارش ادامه بده. بالاخره تصمیم گرفت با دقت از دکل پایین بیاد.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,187
پسندها
33,783
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
سه قدم بیشتر با هدفش فاصله نداشت که صدای وحشتناک و بلندی اومد و کشتی تکون شدیدی خورد، انگار که می‌خواست تعادل نجار رو به هم بزنه

برای لحظه‌ای یه دستی از دکل آویزون موند، در حالی که پاهاش آزادانه روی موج‌ها به این‌ور و اون‌ور می‌رفتن. حالا تمام این‌بدبختی‌ها سر این آدم‌ها بی‌گناه کم بود که سر و کله کوسه‌های گشنه هم پیدا شد.»
منبع:پیدایش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Vana~

موضوعات مشابه

عقب
بالا