نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کتاب کتابخانه بعد میانه | سری داستان‌های ساکسون: آخرین پادشاهی

  • نویسنده موضوع Amin~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 47
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,718
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نویسنده: برنارد کورن‌ول

حالا که کریتوس در «خدای جنگ» جدید تیپ وایکینگی زده است، هیچ چیزی لذت‌بخش‌تر از شیرجه زدن به درونِ داستان‌های وایکینگی نیست و «آخرین پادشاهی» یکی از مشهورترین‌شان است. البته سری داستان‌های ساکسون که یازده جلد هستند، بیش از اینکه حول و حوش وایکینگ‌ها بچرخند، روایتگرِ تاریخِ شکل‌گیری انگلستان هستند. ولی وایکینگ‌ها نقش پُررنگی در آن‌ها ایفا می‌کنند. برنارد کورن‌ول با این سری، ازطریقِ یک شخصیتِ خیالی به‌عنوان قهرمانش، سعی می‌کند تا تحولاتِ واقعی منتهی به پدیدار شدنِ کشورِ انگلستان در جنگ با وایکینگ‌ها را وقایع‌نگاری کند. این مجموعه کتاب که منتقدان ادبی، آن را نسخه‌ی واقعی «بازی تاج و تخت» توصیف کرده‌اند، منبعِ اقتباس یکی از پرطرفدارترین سریال‌های این روزهای بی‌بی‌سی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,718
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
برنارد کورن‌ول با این سری، ازطریقِ یک شخصیتِ خیالی به‌عنوان قهرمانش، سعی می‌کند تا تحولاتِ واقعی منتهی به پدیدار شدنِ کشورِ انگلستان در جنگ با وایکینگ‌ها را وقایع‌نگاری کند

ماجرای اصلی از جایی آغاز می‌شود که وایکینگ‌ها در تلاش برای تصاحبِ پادشاهی وِسکس در جنوب غربی انگلستان هستند که پادشاه آلفرد فرمانروایی آن را در دست دارد. اُترد که حالا در جوانی خودش را یک وایکینگ حساب می‌کند، هیچ علاقه‌ای به آلفرد ندارد و او را موجود ضعیفی در مقابلِ وحشی‌گری وایکینگی می‌بیند، در جنگ علیه آلفرد شرکت می‌کند. ولی بعد از اینکه آلفرد به‌طرز غیرمنتظره‌ای وایکینگ‌ها را شکست می‌دهد و خود وایکینگ‌ها هم قصد کشتن او را به جرم قتلِ پدر ناتنی‌اش (برای او پاپوش دوخته‌اند) دارند، اُترد مجبور می‌شود تا به آلفرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,718
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
«خورشید می‌تابید، دریا آرام بود، امواج ملایم بودند و دنیا خوشحال. چنگال‌های شاهین از روی آستین چرمی‌ام، دستم را گرفته بودند؛ سرِ پوشیده‌اش در واکنش به جیغِ پرندگان سفید، تکان می‌خورد. ما قلعه را بعد از ظهر ترک کرده بودیم و به سوی شمال می‌راندیم و با اینکه شاهین به همراه داشتیم، ولی نه با هدف شکار، که پدرم بالاخره بتواند تصمیمش را بگیرد. ما بر این سرزمین حکومت می‌کردیم. پدرم ارباب اُترد، صاحب همه‌چیز در جنوب رود توئید و شمال رود تاین بود، ولی ما یک پادشاه در نورثامبریا داشتیم که اسمش مثل من آزبرت بود. او در جنوب ما زندگی می‌کرد و به ندرت به شمال می‌آمد و کاری به کارمان نداشت، اما حالا مردی به اسم آیلا می‌خواست تاج و تختش را تصاحب کند و آیلا ارباب تپه‌های غرب ایوفریک بود که ارتشی برای به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Amin~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

موضوعات مشابه

عقب
بالا