کتاب کتابخانه بعد میانه | ملکه جادو

  • نویسنده موضوع وانیا؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 71
  • کاربران تگ شده هیچ

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
معرفی کتاب ملکه جادو - بلگراد جلد دوم
در کتاب ملکه جادو - بلگراد جلد دوم نوشته‌ی دیوید ادکینز، از راز قدرت‌های سحر و جادوی خطرناک ارثی گاریون پرده‌برداری می‌شود. ملکه جادو رمانی فانتزی و افسانه‌ای از جنگ بین پادشاهی‌های غرب بر علیه فجیع‌ترین تاخت‌ و تاز و شرارت کال‌توراک (ایزد شیطانی) بر اساس نبرد وومیمبر (نام شهر) است.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
دیوید ادکینز (David Eddings) در کتاب ملکه جادو (Queen Of Sorcery) ادامه داستان تخیلی پیام پیشگو که بسیار جذاب و پر از ماجراهای فانتزی و واقعی است را بازگو می‌کند. در آغاز پیدایش دنیا، توراک ایزد شیطانی گوی‌آلدور را دزدید و فرار کرد و خواست تا حکومت بر گوی را برعهده بگیرد. اما گوی مقاومت کرد و آتش پاکش توراک را با سوختگی وحشتناکی معلول کرد. با این حال توراک گوی را تسلیم نکرد؛ زیرا برایش بسیار ارزشمند بود.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
بلگراث جادوگر -شاگردِ ایزدآلدور- پادشاه‌آلورنز و پسرانش را به پیش هدایت کرد و آن‌ها گوی را از برج آهنین توراک پس گرفتند. توراک خواست آن‌ها را تعقیب کند، اما خشم‌ و غضب گوی، او را فراری داد و به‌عقب راند.

بلگراث، پادشاه چرک و پسرانش را فرمانروای چهار پادشاهی پهناور در چهار نقطه از جهان کرد تا همیشه به حالت آماده‌باش بر علیه توراک باشند. گوی را به ریوای داد تا از آن محافظت کند و به او گفت: «تا وقتی که یکی از نوه‌های ریوا از گوی مراقبت کنند، غرب در امان می‌ماند.»
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
سال‌ها بدون هیچ خطر و تهدیدی از سوی توراک گذشت، تا در بهار سال ۴۸۶۵، به دارسنیا توسط قبیله بزرگی از نادراک‌ها، تال‌ها و مارگوها حمله شد. در مرکز سپاه آنگاراک‌ها؛ خیمهٔ آهنی و بسیار بزرگی به نشانه کال‌توراک فرمانروا و ایزد قرار گرفت. کال توراک شهرها و روستاهای زیادی را به آتش کشید و با خاک یکسان کرد. مردمانی هم که زنده ماندند، برای قربانی شدن در مراسم‌های مذهبی وحشتناک آنگاراک‌ها به کاهنان نقاب‌آهنینِ که گرولیم نامیده می‌شدند، اهدا شدند. هیچ‌کدام از آن‌هایی که به آلگاریا فرار کردند یا از دهانهٔ رودخانهٔ آلدور توسط کشتی‌های جنگی چرک، منتقل شدند.»
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
در بخشی از کتاب ملکه جادو - بلگراد جلد دوم می‌خوانیم:

صبح روز بعد، در حالی که مه هنوز در میان درختان معلق بود، بیرون آمدند. کنت رلدجین، پوشیده در ردایی‌ تیره، کنار دروازه‌اش ایستاد تا آن‌ها را بدرقه کند و توراسین، که کنار پدرش ایستاده بود، ظاهراً نمی‌توانست چشم از چهرۀ گاریون بردارد.

گاریون تا جایی که می‌توانست قیافۀ بی‌احساسی به خود گرفت. آستوری جوان‌پرشور انگار پر از تردید شده بود و این تردیدها امکان داشت که جلوی او را بگیرد تا نسنجیده به داخل کار مصیبت‌باری شیرجه نزند. گاریون متوجه شد با اینکه تردیدها چیز زیادی نبودند، اما تحت چنین شرایطی این بهترین کاری بود که از دستش برمی‌آمد.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
رلدجین گفت: «بازهم بیا بلگراث. یه وقتی بیا که بتونی بیشتر بمونی. ما اینجا خیلی تنها افتادیم و دوست دارم بدونم بقیۀ دنیا چیکار دارند می‌کنند. کنار آتیش می‌نشینیم و یکی دو ماه حرف می‌زنیم.»

آقای‌گرگ موقرانه سرش را تکان داد. «شاید وقتی که این کارم تموم شد برگردم، رلدجین.» سپس اسبش را برگرداند و در امتداد جادۀ داخل فضای باز تاخت که عمارت رلدجین را احاطه کرده بود و باری دیگر به‌سمت جنگل کم‌نور تاخت. در حالی که با هم می‌تاختند، سیلک با ملایمت گفت: «کنت یه آرندیِ غیرعادیه. فکر می‌کنم دیشب یکی دوتا مطلب جدید درموردش کشف کردم.»
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
گرگ موافقت کرد. «اون خیلی تغییر کرده.»

باراک گفت: «شام خوبی داد. از وقتی که وال‌آلورن رو ترک کردم، این‌قدر سیر نشده بودم.»

عمه‌پل به او گفت: «بایدم سیر می‌شدی. بزرگ‌ترین قسمت یه گوزن رو تنهایی خوردی.»

باراک گفت: «داری اغراق می‌کنی، پولگارا.»

هتار با همان صدای آهسته‌اش گفت: «اما زیاد هم بیراه نمی‌گه.»

لیلدورین اسبش را کنار اسب گاریون کشانده بود، اما حرف نزد. چهره‌اش به اندازۀ چهرۀ پسردایی‌اش فلاکت‌زده بود. معلوم بود که می‌خواست چیزی بگوید، اما نمی‌دانست چطور شروع کند.
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
گاریون به‌آرامی گفت: «شروع کن، به اندازۀ کافی دوست‌های خوبی هستیم که اگه حرفت درست نباشه ناراحت نشم.»

لیلدورین کمی کنف شد. «واقعاً این‌قدر تابلو هستم؟»

گاریون به او گفت: «روراست کلمۀ بهتری برای توصیفش هست. فقط هرگز یاد نگرفتی احساساتت رو قایم کنی، همین.»

لیلدورین بی‌اختیار گفت: «واقعاً راستش رو گفتی؟ من به حرفت شک ندارم، اما واقعاً یه مارگویی توی چرک بود که علیه پادشاه آنِگ توطئه کرده بود؟»

گاریون پیشنهاد داد. «از سیلک بپرس، یا باراک، یا هتار... یا هرکدوم که خواستی. ما همگی اونجا بودیم.»
 
امضا : وانیا؛

وانیا؛

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
12,734
پسندها
33,138
امتیازها
96,874
مدال‌ها
66
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتابکتاب ملکه جادو - بلگراد جلد دوم
نویسندهدیوید ادکینز
مترجمناهید علیخانی
ناشر چاپیانتشارات طلوع ققنوس
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات490
منبع: کتابراه
 
امضا : وانیا؛

موضوعات مشابه

عقب
بالا