پرونده پرونده | قتل در ساری

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
پرونده ی امشب ده سال پیش تو مازندران اتفاق افتاد که راجع به یه عده پسرا هستن که یکمی کله‌شون هوا داشته و شاخ بودن اصطلاحا.

این چند نفر از پسرا،میان دوستاشون رو متقاعد میکنن که باهم برن دعوا.
با یه گروه دیگه ای قول و قرار میکنن که فُلان روز،تو این ساعت و این مکان،بیابد دعوا .
(ببینید این یه دعوای الکی سر هیچی بوده که یهویی بزرگ شد و خیلیا رو درگیر کرد).

وقتی گروه الف داشتن میرفتن به این مکان،با خودشون اسلحه،چاقو،اسپری فلفل.پنجه بوکس و قمه و هرچیزی که فکرشو بکنید یا خودشون بردن.
وقتی شروع کردن به دعوا می‌کنن،سر دسته ی یه گروه با سر دسته ی گروه دیگه دست به یقه میشن و دعوا میفتن به معنای واقعی کلمه .
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
با قمه میزنه به سر لیدر ب و لیدر ب به مدت دو سال به کما میره.
بعد دو سال صبر و تحمل و خدا خدا کردن خانواده که ‌سرشون بهوش بیاد،معجزه میشه و پسر بهوش میاد.به محض اینکه بهوش میاد فقط یه چیزی تو سرش زنگ میزنه،انتقام!! و سراغ اون گروه الف رو میگیره.
و چند نفر رو میفرستن که آدرسشون رو گیر بیارن و اینکه دارن چیکار میکنن.

و خبر میرسه که همه ی گروه تو اون مهمونی هستن.
ایناهم مبینن اوضاع بر وفق مراده،گروهو جمع میکنن و با هرچی که میتونن و دم دستشون هست،میریزن تو اون محله و سر و صدا و شلوغ کاری به پا میکنن .
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
در این حد که تیر هوایی بزنن و از این چیزای منفجره و اسپری فلفل تو هوا استفاده کنن.
ماشینِ روشن و موتور رو همونجا ول میکنن و از دیوار و در میریزن تو اون خونه.

بساط پارتی رو بهم میریزن و هرکی جلو پاشون میاد رو کتک میزنن،میز ها رو میزنن میشکونن،شیشه های ال*کل و مشرو*بات رو خوردمیکنن و تو سر بقیه میزدن.

لیدر این گروه دنبال اون لیدر بود که انتقام بگیره ازش.
با سه نفر میرن سراغش و تو یکی از اتاقا پیداش میکنن که داشته مواد میزده با دوستاش.
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
انگار که خون جلوی چشمه پسره رو گرفتن،میره پسره رو میگرقته و از یقه بلندش میکنه،میکوبونتش به دیوار و با چاقو میفته به جونش و خط خطی میکنتش(چاقو رو توی شکمش نزده یا ضربه ی محکمی نزد که همون لحظه خون ریزی کنه).

اون دو نفری که باهاش بودن با دو نفری که تو اتاق بودن درگیرمیشن.
تو همین حین که اون لیدر الف با مشت میکوبه تو سر و صورت لیدر ب و اصلا جای سالمی تو صورتش نمیمونه،یکی دیگه از آدمای لیدر الف،میاد از پشت با میله،میزنه به کمر و پای پسره و زخمش میکنه و بعد یکمی کتک کاری سه نفره،میره کنار،و دو تا لیدر هر میمونن وقتی لیدر الف میخواد چاقو رو بزنه تو پای لیدر ب،لیدر ب زورش میچربه و نمیذاره این چاقو بزنه بهش، لیدر الف هم،دوستشو صدا میکنه(این دوستش،همینطوری روی رفاقت و مرامی باهاشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
و لیدر ب جا در جا میمیره.
یعنی پونزده ثانیه نکشیده مرد.
خلاصه،افراد و همسایه های محله ،وقتی دیدن قشقرق به پا شده،زنگ زدن پلیس و پلیس اومد.
همه‌شون رو دستگیر کردن،
تا پرونده تشکیل بدن و نوبت دادرسی شون برسه،یک ماهی طول کشید.

وقتی دادگاه برگزار شد،متهمین توضیح دادن و شاهدین شهادت دادن و اعترافات خونده شد ،
قاضی حکم رو خوند،
شخصی که چاقو رو فرو کرد تو قلب لیدر ب،حکمش قصاص،لیدر الف که تمام این دعوا رو برنامه ریزی کرد،به بیست و پنج سال حبس و بقیه هم به هیجده تا بیست سال حبس محکوم شدن.

بعد خوندن حکم،قاتل(شخصی که چاقو رو فرو کرد) گفت اقای قاضی،من اون روز همینطوری رفته بودم،به پیر به پیغمبر اصلا نمیدونستم هیچی،فقط دوستم بهم گفت میخوایم بریم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
لیدر الف هم همین بین،اعتراض کرد که بیست و پنج سال حبس زیاده ،قاضی هم خیلی عصبانی شده بود،خیلی ،میدونید که قُضات اونقدر ازادی گفتار ندارن ،ولی این قاضی انقدررر از دستشون عصبانی شده بود،برگشت بهش گفت،من نباید اونی که چاقو رو زد قصاص کنم،باید تو رو قصاص کنم تو رو (همینطوری اشاره کرد تو رو).

نه اونو،تو این همه هرج و مرج رو تو درست کردی،تو دار و دسته تشکیل دادی و پاشدی رفتی تو محله بی نظمی و شلوغ کاری به پا کردی همه زیر سر تو بوده،پس دهنتو ببند تا حکمتم سنگین تر ندادم،حیف که دستم بسته‌ست،شاید اگه اون دوستت چاقو رو فرو نمیکرد،اون پسره شاید اون لحظه زنده می‌موند.
 
امضا : امین؛

امین؛

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,295
پسندها
47,822
امتیازها
96,906
مدال‌ها
150
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
اگه اون چاقو رو فرو نمی‌کرد،شاید بر اثر خون ریزی گلوله جونشو از دست میداد،یا بر اثر خون ریزی داخلی،ولی اون چاقویی که فرو کرد تو قلبش،باعث شد مجرم اصلی اون پسر بشه و حکمش قصاص .

همه‌شون شریک در جرم بودن،و مباشر جرم،لیدر الف بود
اما تا قبل اینکه چاقو رو دوستش
فرو کنه.
وقتی چاقو رو فرو کرد،از شریک در جرم به مباشر جرم ارتقا یافت و مجرم اصلی شناخته شد و سنگین ترین حکم به خودش داده شد.

منبع: redrum
 
امضا : امین؛
عقب
بالا