- ارسالیها
- 2,142
- پسندها
- 5,483
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #1
عجوزهای در مه!
در ولز داستانهای زیادی در مورد یک عجوزه بسیار زشت و بالدار به نام «گوارچ ریبین» گفته میشود که در نیمههای شب بالهای خود را به پنجره خانهها زده و از مرگ خبر میدهد و همزمان اسم فردی که قرار است بمیرد را به زبان میآورد.
یکی از کشاورزان ولزی از اتفاقی که در نوامبر ۱۸۷۸ برای وی افتاده بود سخن میگوید. این کشاورز به خانه یکی از دوستان قدیمی اش میرود و نیمههای شب با صدای آزار دهندهای از پشت پنجره از خواب بیدار میشود.
او به سمت پنجره رفته و آن را باز میکند و زنی را در حال پرواز و دور شدن میبیند که سرش را برگردانده و به او نگاه میکند. کشاورز او را خوب میشناخت: گوارچ ریبین. آن شب این اتفاق چندین بار تکرار شد. روز بعد مشخص شد که صاحب مهمانخانه مجاور همان شب...
در ولز داستانهای زیادی در مورد یک عجوزه بسیار زشت و بالدار به نام «گوارچ ریبین» گفته میشود که در نیمههای شب بالهای خود را به پنجره خانهها زده و از مرگ خبر میدهد و همزمان اسم فردی که قرار است بمیرد را به زبان میآورد.
یکی از کشاورزان ولزی از اتفاقی که در نوامبر ۱۸۷۸ برای وی افتاده بود سخن میگوید. این کشاورز به خانه یکی از دوستان قدیمی اش میرود و نیمههای شب با صدای آزار دهندهای از پشت پنجره از خواب بیدار میشود.
او به سمت پنجره رفته و آن را باز میکند و زنی را در حال پرواز و دور شدن میبیند که سرش را برگردانده و به او نگاه میکند. کشاورز او را خوب میشناخت: گوارچ ریبین. آن شب این اتفاق چندین بار تکرار شد. روز بعد مشخص شد که صاحب مهمانخانه مجاور همان شب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.