کتاب کتاب | یکی از ما دروغ می‌گوید

[وانیا؛]

کتاب «یکی از ما دروغ می‌گوید» با عنوان انگلیسی «One of Us Is Lying» یکی از معروف‌ترین آثار نویسنده‌ی آمریکایی، کارن.ام مک منس است که اولین بار سال ۲۰۱۷ منتشر شد. داستان کتاب در مدرسه‌ای پسرانه اتفاق می‌افتد، جایی که پنج دانش‌آموز وارد بازداشت می‌شوند اما تنها چهار دانش‌آموز زنده بیرون می‌روند. درحالی‌که مقامات در حال بررسی مرگ مشکوک دانش‌آموز هستند، اسرار، دروغ‌ها و روابط غیرمنتظره در میان چهار دانش‌آموز باقی‌مانده آشکار می‌شود. مک منس روایتی جذاب و پر از پیچ‌وخم به نگارش درآورده و خوانندگان را تا انتهای داستان مجذوب خود نگه می‌دارد.

 

[وانیا؛]

کتاب «یکی از ما دروغ می‌گوید» یک داستان هیجان‌انگیز برای نوجوانان است که شخصیت‌هایی با پیشینه‌های مختلف نژادی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تنوع را در برمی‌گیرد. درواقع این رمان دارای شخصیت‌های متنوعی است که هرکدام شخصیت و اسرار خاص خود را دارند. نوجوانان به سمت این شخصیت‌های چند بعدی جذب می‌شوند زیرا می‌توانند مبارزات و سختی‌هایشان را درک کنند.

 

[وانیا؛]

نویسنده به طرز ماهرانه‌ای رازی را مطرح کرده که خوانندگان را تا صفحات آخر کتاب مجذوب خود می‌کند .درواقع داستان با مظنونان متعددی که دارد، تبدیل به یک معمای جذاب برای نوجوانان می‌شود. این جنبه‌ی تعاملی کتاب به خوانندگان این امکان را می‌دهد تا مهارت‌های تفکر انتقادی خود را در عین لذت بردن از هیجان کشف حقیقت به کار ببرند و به دنبال حل معمای داستان باشند.

 

[وانیا؛]

در قسمتی از کتاب «یکی از ما دروغ می‌گوید» می‌خوانیم:

«دست کوپر همچنان دور گردن من است این‌طوری احساس بهتری دارم. من برادری، ندارم اما اگر داشتم مطمئنا مثل کوپر رفتار می‌کرد. جیک از اینکه دوستانش این‌قدر با من صمیمی باشند خوشش نمی‌آید. اما کوپر فرق دارد. او یک جنتلمن به تمام معناست به انتهای اتاق می‌رویم، کوپر در را باز می‌کند و خوشبختانه جیک آنجاست.

 

[وانیا؛]

خودم را در آغوشش می‌اندازم برای یک‌لحظه همه‌چیز خوب است. هیچ‌وقت اولین ملاقاتم با جیک را فراموش نمی‌کنم. سال اول بود دندان‌هایش را ارتودنسی کرده بود و هنوز قدبلند و چهارشانه نشده بود. اما به چشم‌های آبی خوش‌رنگش نگاه کردم و فهمیدم که همان فرد موردعلاقه‌ی من است البته اینکه الان خیلی خوش‌قیافه شده از خوش‌شانسی‌ام بوده.

کوپر اتفاقی که افتاده بود را با صدای آرام تعریف می‌کند. دست جیک در موهایم تکان می‌خورد می‌گوید: خدای من اد، این خیلی وحشتناکه بیا ببرمت خونه.»
منبع: دیجی کالا