فکر کن یک عمه داری، آن هم نه یک عمهی معمولی، یک عمه ی جادوگر هزارساله. حالا باید او را توی باغچهی خانهاش بکاری. دخترعمهات که از قضا عاشقش هم هستی کنار باغچه ایستاده و اشک می ریزد. شاید حالا بتوانی اسماعیل را کمی درک کنی، پسری که در پنجاهسالگی به دنیا میآید. او باید...
منبع: انتشارات هوپا