دفتر درد و دل دفتر | دفتر درد و دل کاربر Tavan

  • نویسنده موضوع اِنزوا؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 142
  • کاربران تگ شده هیچ

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته سرگرمی + عکاس انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/7/23
ارسالی‌ها
2,141
پسندها
5,557
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
1000009542.jpg
این دفتر متعلق به کاربر گرامی [ T A V A N Tavan ] است و هیچکس به جز ایشان اجازه‌ی ارسال زدن در این دفتر را ندارد.
کاربر عزیز، از اینکه محتوی دفترتان را با افراد انجمن به اشتراک می‌گذارید، کمال تشکر را داریم
.

-مدیریت سرگرمی-
 
امضا : اِنزوا؛

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,457
پسندها
7,652
امتیازها
28,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #2
دلم خوش بود که دیگر طعم خوش‌بختی را خواهم چشید؛
آرامش خواهم داشت؛
اما تنها پاسی از یک روز نگذشته بود،
که دوباره من مانده بودم و دیواری بلند که خوش‌بختی در آن سرش ناپیدا بود.
 
امضا : T A V A N

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,457
پسندها
7,652
امتیازها
28,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #3
دنیای عجیبیست؛
عشق را می‌خواهی؛ اما به آن نمی‌رسی؛
آرامش می‌خواهی؛ اما دریافت نمی‌کنی؛
خوش‌بختی می‌خواهی؛ اما...
هیچ کدامشان به تو تعلق نخواهد گرفت؛
اما کافیست عکسش را بخواهی؛
دنیا با تمام وجودش پذیرای نگاه گرمتان خواهد بود.
 
امضا : T A V A N

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,457
پسندها
7,652
امتیازها
28,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #4
گاهی وقتا می‌خوام بد باشم، تا بتونم حد اونایی که بهم بدی کردن رو بهشون نشون بدم؛

اما از این که آدم بدتری بشم می‌ترسم؛ از این که بشم یکی مثل خودشون، طوری که حتی روزی یادم بره خوبی چی بود؛

این فکرا باعث میشن که بخوام آدم خوبی بمونم؛ اما با این اتفاق، این چرخه دوباره تکرار خواهد شد.
 
امضا : T A V A N

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,457
پسندها
7,652
امتیازها
28,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #5
چه شب‌ها که به امید رویا، سر بر بالین گذاشتیم؛
چه شب‌ها که به امید فردا به خواب رفتیم؛
اما، نه تنها فردایی نیامد؛
بلکه حتی صبحی هم ندمید و ما در آغوش گودالی عمیق به نام کابوس، اسیر ماندیم.
 
امضا : T A V A N
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Abra_.
عقب
بالا