- ارسالیها
- 5,031
- پسندها
- 14,195
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
پسری در جزیرهای دورافتاده و خالی از سکنه چشم باز میکند و خود را تنها و زخمی مییابد. او هیچ چیز به خاطر نمیآورد، نه یادش میآید چطور سر از آن جزیره درآورده و نه میداند حتی نامش چیست. او اطراف جزیره جستجو میکند و چیزی نمییابد. در عین حال شخصیتی خیالی نیز با پسر حرف میزند. این شخصیت بسیار بدجنس و عصبانی است و همواره سعی میکند پسرک را ناامید کند و بترساند. اما پسرک تصمیم میگیرد مانند شوالیههای شجاع داستانها باشد و به دنبال نوری که از دور میبیند برود.در این کتاب نویسنده به خوبی مسائل عمیقی مانند مرگ، انتخاب، ترس و مشکلات تصمیمگیری را برای مخاطبان جوان خود توصیف میکند. نثر کتاب با ریتمی شاعرانه و روان، احساسات، اضطرابها و ترس از رها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.