بلاخره تونستم به المپوس برسم البته با اشکی که هرمس ازم در آورد به این مصاحبه می ارزید.
وقتی رسیدم نگهبانا با خصومت نگاهم کردم و یکشون گفت:
- تو کی هستی و اینجا چکار داری؟
نفسی تازه کردم و گفتم:
- مدیر بعد میانه هستم با جناب زئوس قرار دارم.
روی لوحی که توی دستش بود نگاهی کرد و گفت:
- درسته می تونی وارد بشی راهرو رو ادامه بده تا به سالن برسی اونجا منتظر بمون.
- باشه ممنون.
وارد شدم یه کت و شوار مشکی پوشیده بودم با پیراهت سفید و موهامو دم اسبی محکم بالای سرم بسته بودم و رسما یه مدیر جدی جلوه میکردم. وارد سالن شدم که دیدم یه دست مبل به رنگ قرمز اونجا هست آروم روی یکشون نشستم که یهو یکی گفت:
- جناب زئوس و بانو هرا وارد می شوند.
از جام بلند شدم که دیدم از سمت چپ من از راهرو دیگری وارد شدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.