مانگا مانگا | اشبورن

[ترانه؛]

شخصیت
اشبورن به زندگی اهمیت زیادی می‌داد و نگرش خیرخواهانه‌ای نسبت به انسانیت داشت. او همچنین میل عمیقی به صلح داشت و از جنگ بی‌پایان بین فرمانروایان و حاکمان خسته شده بود، که این باعث شد تا او در نهایت هم جاه طلبی‌ها و هم قدرت‌های خود را به یک انسان بسپارد تا یک بار برای همیشه به این خونریزی پایان دهد. اما در عین حال او کورکورانه به هستی مطلق وفادار بود و حتی پس از اطلاع از حقیقت در پشت او، به نبرد از جانب او ادامه داد.

 

[ترانه؛]

تاریخچه
سال‌ها پیش، اشبورن به دستور خدای خود، هستی مطلق و در کنار دیگر حاکمان در نبردی ویرانگر با فرمانروایان جنگید. هنگامی که برادرانش علیه هستی مطلق به دلیل استفاده از آن‌ها به عنوان سرگرمی خود شورش کردند، اشبورن تنها کسی بود که به او وفادار ماند و تلاش کرد تا آن‌ها را متوقف کند. اما علیرغم تلاشش به راحتی توسط آن‌ها شکست خورد و او را رها کردند.

از آنجایی که جراحات اشبورن کشنده بود، او معتقد بود که این پایان اوست و برای مرگ آماده شد. با این حال قبل از اینکه او بمیرد، متوجه شد که هستی مطلق، قدرتی هیولایی را در بدنش پنهان کرده است، قدرتی که به سرعت فعال شد و او را به فرمانروای سایه تبدیل کرد. اکنون اشبورن با سلامت کامل و حتی قوی‌تر از قبل بازگشته بود تا به نبرد ادامه دهد. زمانی که او...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ترانه؛]

پس از اینکه حاکمان لگیا را تصرف کردند، اشبورن متوجه شد که اگر وارد عمل نشود، فرمانروایان شکست خواهند خورد و از این رو تصمیم گرفت کمک خود را به آن‌ها ارائه کند، پیشنهادی که آن‌ها به سرعت پذیرفتند. متأسفانه حتی با هستی اینکه اشبورن توانسته بود تعادل قدرت را تثبیت کند و جنگ را ادامه دهد، اما قدرت‌های او باعث ترس شدید در هر دو جناح شد و در نهایت باعث شد تا دو فرمانروا به نام‌های راکان و باران به مقابله با او بپردازند. اگرچه اشبورن به راحتی هر دو فرمانروا را در نبردی شکست داد و باران را به تلافی خیانتش کشت، اما در این روند ارتش سایه او تقریبا نابود شد.

درست پس از کشتن باران، حاکمان در مقابل اشبورن فرود آمدند و از او طلب بخشش کردند. اگرچه اشبورن در ابتدا از پذیرش صلح آن‌ها امتناع کرد و با...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.