- ارسالیها
- 5,099
- پسندها
- 14,275
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
من و مامان در سال 1785در شهر عدن میگشتیم و داروی جادوییمان را نمایش میدادیم. همه دارو را میخریدند و اوضاع روبهراه بود تا این که سر و کلهی پرومتئوس پیدا شد. ایزدی یونانی بود که از چنگ عقاب انتقامجو میگریخت. فکرش را بکنید وقتی زئوس از آسمان فرود آمد و مرا درگیر جنگ با هفت هیولای هولناک یونانی کرد، چه به روزم آمد.
منبع: انتشارات افق