نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

متفرقه متفرقه | فرار از قطار آشویتس

  • نویسنده موضوع MAEIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 13
  • کاربران تگ شده هیچ

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1

IMG_20250131_170718.jpg

در روز ۹ آوریل سال ۱۹۴۳، قطاری حامل ۱,۶۳۱ یهودی از اردوگاه بازداشت نازی ها در بلژیک به مقصد اتاق‌های گاز آشویتس به راه افتاد. اما مبارزان گروه مقاومت قطار را متوقف کردند. ۷۰ سال بعد، پسری که آن شب از قطار برای آزادی بیرون پرید، خاطرات واضح و زنده‌ای به یاد دارد.

در فوریه ۱۹۴۳، هنگامی که سیمون گرونوسکی ۱۱ ساله با مادر و خواهرش مشغول خوردن صبحانه بودند، دو تن از عوامل گشتاپو به مخفی گاه آنها در بروکسل حمله کردند.

آن‌ها را به مقر بدنام نازی‌ها در خیابان پرآوازه لوئیز، که از آن به عنوان زندان یهودی‌ها و شکنجه گاه نیروهای مقاومت استفاده می‌شد، منتقل کردند.

در حال حاضر محل زندگی گرونوسکی با ساختمانی که در آن دو شب بدون آب و غذا در بازداشت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
IMG_20250131_170825.jpg

بیشتر زندانی ها می‌دانستند که قرار است از کشور اخراج شوند، اما هرگز فکرش را هم نمی‌کردند که قرار است دسته‌جمعی اعدام شوند.

در روز ۱۸ آوریل، به سیمون و ۱۶۳۰ نفر دیگر، از جمله مادرش شانا، خبر رسید که روز بعد با قطار تبعید خواهند شد.

یک ماه پیش از آن، هنگامی که آلمانی ها به خانه گرونسکی ها یورش بردند، پدر سیمون، لئون، در بیمارستان بستری بود. مادرش بی درنگ به آن‌ها گفت که بیوه است.

خواهر بزرگ‌تر ۱۸ ساله اش ایتا، که متولد بلژیک بود و ملیت بلژیکی داشت، جدا از باقی خانواده به کاروان دیگری فرستاده شد.

سیمون، که مانند پدر و مادرش و اکثریت یهودیان بلژیک ملیتی نداشت، آخرین خاطره ای که از خواهرش دارد مربوط به لحظه‌ای است که بازداشتگاه را ترک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
IMG_20250131_170945.jpg

"غذا و نوشیدنی ای در کار نبود و چون صندلی ای هم وجود نداشت، یا بر روی زمین می نشستیم یا دراز می کشیدیم. من همراه مادرم در گوشه سمت راست واگن بودیم. بسیار تاریک بود. نور ضعیفی از دریچه ای در سقف سوسو می‌زد. فضای خفه کننده ای بود و آبی هم در دسترس نبود."

با فاصله کمی پس از خروج از مشلان، کاروان بیستم مورد حمله سه جوان از اعضای نیروی مقاومت بلژیکی قرار گرفت که تنها مسلح به یک تپانچه، یک کاغذ قرمز و یک فانوس بودند.

آن‌ها به قطار نور قرمز، که علامت خطر بود، نشان دادند. در نتیجه راننده مجبور به ترمز شدید شد. این اولین و تنها موردی در زمان جنگ جهانی دوم بود که وسیله حمل و نقل نازی ها، زمانی که حامل یهودی‌های تبعیدی بود، متوقف شد.

روبرت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
سیمون برای رسیدن به پله بیش از حد کوچک بود، در نتیجه مادرش او را از شانه هایش گرفت و پایین برد.

او می گوید: "مادرم پیراهن و شانه هایم را نگه داشته بود. ابتدا، جرأت نکردم بپرم زیرا حرکت قطار به نظرم بیش از اندازه سریع بود."

"درخت‌ها را می‌دیدم که رد می‌شدند و احساس می‌کردم که سرعت قطار بیشتر می‌شود. هوا نسبتاً خشک و خنک بود و سر و صدا کر کننده. به یاد می‌آورم که بسیار شگفت زده شده بودم که قطار با وجود اینکه ۳۵ واگن را به دنبال می‌کشید انقدر سریع حرکت می‌کرد. ولی در یک لحظه خاص احساس کردم که حرکت قطار کند تر شد. به مادرم گفتم: "حالا می‌توانم بپرم". مرا رها کرد و من پایین پریدم. در ابتدا نمی‌توانستم از جا تکان بخورم. قطار را می‌دیدم که به آرامی به جلو حرکت می‌کرد -توده بزرگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
سیمون قصد داشت به بروکسل و پیش پدرش، لئون، باز گردد.

سیمون تا نزدیک های صبح متوجه شد که با وجود اینکه امکان دستگیریش وجود دارد، به کمک احتیاج دارد. با لباس‌های پاره و گلی در یک خانه روستایی را کوبید و زنی پاسخ داد. خیلی زود غرق بازی با بچه‌های خانه شد. آن زمان بلژیکی هایی که از تحویل دادن یهودی‌ها به گشتاپو خودداری می‌کردند به ضرب گلوله کشته می‌شدند. همین سبب شد که زن روستایی سیمون را نزد افسر پلیس محلی ببرد.

برای اولین بار سیمون ترسیده بود. او می‌گوید: "دیدن آن مرد در لباس فرم، با تفنگی که در کمربندش بود، مرا به وحشت انداخت. یقین داشتم که مرا به آلمان ها تحویل خواهد داد. از من پرسید که چه اتفاقی افتاده است و من همواره پاسخ می‌دادم که گم شده‌ام و مشغول بازی با بچه‌ها بودم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,139
پسندها
5,248
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
برای بیش از ۵۰ سال، به ندرت راجع به گذشته خود صحبت کرد، ولی ماکسیم اشتاین برگ، تاریخدان آلمانی و متخصص شکنجه و آزار یهودیان، او را متقاعد به نوشتن کتابی کرد.

در حال حاضر او همچنین در مدرسه‌ها به طور منظم سخنرانی می‌کند.

او به بچه‌ها می‌گوید: "من راجع به داستان زندگی ام صحبت می‌کنم تا شما در کشورتان از آزادی حمایت کنید."

"دوست دارم بدانید که صلح و دوستی از مهم‌ترین کلمات هستند. من به عنوان شاهدی صحبت می‌کنم که قصدش مبارزه با یهودی ستیزی، تمامی اشکال تبعیض و انکار هولوکاست است. به کشته شدگان و قهرمانانی که زندگی‌ام را نجات دادند ابراز احترام می‌کنم - یان آئرتز، که برای زنده ماندن من در معرض مرگ حتمی قرار گرفت، خانواده‌های کاتولیکی که به من در زمان جنگ پناه دادند و مادرم که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا