مینا، با اشتیاقی وصفناپذیر برای تدریس، راهی روستایی دورافتاده میشود. اما آرامش این روستا، خیلی زود با اتفاقات عجیب و غریب و فعالیتهای ماورایی در خانهای که مینا در آن ساکن است، برهم میخورد. به جای فرار از این وضعیت، مینا تصمیم میگیرد با شجاعت و استقلال عمل کند و با صاحبخانه تماس بگیرد تا با کمک او، رازهای خانه را کشف و مشکل را حل کند. اما ورود صاحبخانهی واقعی، نه تنها اوضاع را آرام نمیکند، بلکه پیچیدگی داستان را بیشتر میکند و رازهای هولناکتری را برملا میسازد. این سرآغاز ماجراجویی مینا در رمان «سایه من» است.