نظرسنجی نظرسنجی | نظرسنجی چالش ترس در کلمات

  • نویسنده موضوع (Luna)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 202
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
سلام به همه کاربران عزیز انجمن یک رمان
خوبین؟ خوشین؟
چند وقت پیش چالش ترس در کلمات انجام شد و تعدادی از کاربران آثار ارزشمند خودشون رو برای ما ارسال کردند.
امروز ما از شما می‌خوایم با شرکت در نظرسنجی به ما کمک کنید تا برترین‌ها رو معرفی کنیم.
البته!!! تمام آثار ارسالی برای ما باارزش هستند.

شیوه رای دادن به آثار:
Heart:
۵ امتیاز
Love:
۴ امتیاز
fuego:
۳ امتیاز
Clap:
۲ امتیاز
Like:
۱ امتیاز
تا ۲۵ اسفند نظرسنجی باز می‌مونه و شما می‌تونید نظرتون رو بگین.
نويسندگان عزیز می‌تونند تاپیک رو به دوستانشون معرفی کنند، ولی لطفا فقط آثار خودتون رو تبلیغ نکنید.
با تشکر مدیریت تالار وحشت
مدیر:
(Luna) (Luna)
سرپرست:
MAEIN MAEIN
 
آخرین ویرایش
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
XRecorder_24022025_171226.jpg
متن شماره یک
عاقبت من همین بود در حالی که بر روی این تخت نشسته ام جان بدهم. تختی که بر رویش مینشستم و نقشه های پلیدم را می‌کشیدم.
تخت ابلیس
یه روزی تقاص کارتو پس میدی شیطان صدای ایزابل را میشنیدم که مرا نفرین میکرد.
حق داشت ، زندگی اش را نابود کردم. من با ایزابل دوست بودم اما یک دوستی یک طرفه بود ، من هیچ حسی نسبت به دوستیمان نداشتم. من فقط به خاطر ثروتش با هو دوست بودم حالا تمام دارایی اش را برای خودم برده بودم و کاری به کار ایزابل نداشتم. این بلا را بر سر آدم های زیادی آورده بودم آنها زمانی که حقیقت را میفهمیدند به من ابلیس یا شیطان می گفتند و میخواستند انتقام بگیرند اما موفق نمی شدند.
به خانه برمیگردم و روی تختم مینشینم من زندگی خیلی ها را...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
5114339-8804d4f8f7c764946deb1421e8f8c554.jpg

متن شماره دو​
هوهوی باد به سرتاسر باغ سرک میکشید و آخرین برگهای زرد درختان انسان نما را به زمین می انداخت.

سردی هوا از فاصله های نه چندان دور احساس میشد؛ گویی زمستان از اعماق زمین زوزه کشان از رگهای خاک بالا می آمد.

درخت با قامت بلند خود واژه هایی نامفهوم و گوش خراش را زمزمه میکرد. فرزندان زمین همچون جنینی در خود جمع شده بودند و در شکنجه گاه ریشه ها اسیر بودند و دستهایشان را از شدت صدا بر روی گوشها و چهره های کریه خود فشرده بودند.

ناگهان همه چیز عوض شد بادهای ملایم و آرام جایشان را به طوفانهای سهمگین دادند. خشم شب، لحظه به لحظه خشمگین تر میشد و نوای درخت انسان نما واضح تر و واضح تر میشد... آنها تا ابد اینجا هستند...»
 
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
XRecorder_24022025_171226.jpg
متن شماره سه​
در سکوت سنگین ،شب ناگهان سنگینی عجیبی بر سینه ام نشست گویی جرمی نامرئی مرا به بستر میخکوب کرده است نفسهایم به شماره افتاد و هر تلاشی برای فریاد زدن بیهوده بود گویی زبانم به کام چسبیده است. چشمانم به تاریکی خیره شد اما نتوانستم از آن سایه ی سیاه که بالای سرم موج میزد چشم بردارم. زمزمه هایی نامفهوم مانند نجوای ارواح گمشده در گوشم پیچید و هر کلمه اش رگهایم را از ترس میلرزاند دستهایم گرچه بی حرکت اما یخ زده بودند و هر عضله ای در بدنم تسلیم آن نیروی مرموز شده بود احساس میکردم که این موجود این ،بختک نه تنها جسمم که روحم را نیز در چنگال خود گرفته است. ترس مانند ماری سرد به دور وجودم پیچیده بود و می دانستم که این شب پایان آرامش من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
1000032254.jpg
متن شماره چهار​
«تاریک ترین خوابت رو به من بفروش
به ساختمان قدیمی و آجر سه سانتی مقابلم نگاه کردم و تنه ای به مینا زدم
مطمئنی همین جاس؟
- آره ده دفعه آدرس رو چک کردیم.
و به خیابان شلوغ و پرسروصدا اشاره کرد:
- نترس وسط شهریم هیچی نمیشه
هنوز مردد بودم اما دستم را روی زنگ فشار دادم. در سفید و زنگ زده بدون هیچ پرسشی باز شد. پاگرد اول را که رد کردیم به ورودی دیگری رسیدیم، سالم تر از در اصلی به نظر میرسید و بالای آن یک تابلو نصب شده بود.
خواب خریده شده پس داده نمیشود. و این بار به جای این که ما در بزنیم تلفنی که روی دیوار نصب شده بود زنگ خورد. مینا زودتر از من دست جنباند و جواب داد:
- بله میگم فقط خودش بیاد.
و در قیژ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
XRecorder_24022025_171226.jpg
متن شماره پنج​
تاریکی مثل پردهای سنگین همه جا را بلعیده بود. تنها صدای نحیف وزش باد از لای پنجره ی نیمه باز اتاق به گوش میرسید. پرده ی قرمز حالا در تاریکی شب محو شده بود اما سایه اش بلند و رقصان روی دیوار جان می گرفت. هوا سنگین بود، انگار که چیزی نامرئی در آن شناور باشد. ساعت از نیمه شب گذشته بود. آوا سلانه سلانه با پلکهایی که از سنگینی خواب نیمه باز مانده بودند به سوی تخت کشیده شد.
هنوز لحظاتی نگذشته بود که ناگهان با وحشت از خواب پرید گویی چیزی از ژرفای تاریکی او را بیرون کشیده باشد.
وزنی مرگ آور روی سینه اش سنگینی میکرد.
نمی توانست تکان بخورد.
چشمانش بسته و به ظاهر خواب بود، اما چهره اش از آرامش تهی بدن سرد و بی حرکتش همچون عروسکی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : (Luna)

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,514
پسندها
14,038
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
سلام دوباره به تمام کاربران عزیز مخصوصا کسانی که در این چالش شرکت کردند.
یه تشکر ویژه از کسانی که با نظر دادن به آثار به ما کردند.
و اما بحث شیرین برنده:sugarwarez-004:
مدال طلا تقدیم می‌شود به نفر اول:
حنانه سادات هاشمی حنانه سادات هاشمی
مدال نقره می‌رسد به:

miss_marynovel miss_marynovel
سامیرانا سامیرانا
مدل برنز می‌رسد به:
☆هیرو☆ ☆هیرو☆
میم پناه میم پناه


همگی خسته نباشید:inlove:
 
آخرین ویرایش
امضا : (Luna)
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا