متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کیا این کارو...

  • نویسنده موضوع اشک سرخ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 660
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

اشک سرخ

هنرمند انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
786
پسندها
17,085
امتیازها
44,373
مدال‌ها
24
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
10531461660001102596.png
خدایی فقط من این کارو میکردم یا شماها هم میکردین؟
 

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #2
مشاهده فایل‌پیوست 53466
خدایی فقط من این کارو میکردم یا شماها هم میکردین؟
آخ اخ یکی از کارایی که همیشه می کردیم با دوستام همین بود قلمرو می ساختیم وقتی با پسرا بازی می کردم خونه می ساختیم وقتی با سیما بازی می کردم بعضی وقتا هم با پسرا با اینا سرسره می ساختیم
آخ چه دوران باحالی بود
 

اشک سرخ

هنرمند انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
786
پسندها
17,085
امتیازها
44,373
مدال‌ها
24
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #3
آخ اخ یکی از کارایی که همیشه می کردیم با دوستام همین بود قلمرو می ساختیم وقتی با پسرا بازی می کردم خونه می ساختیم وقتی با سیما بازی می کردم بعضی وقتا هم با پسرا با اینا سرسره می ساختیم
آخ چه دوران باحالی بود
عااالی من که غذا درست میکردم آخ آخ خاله بازی میکردیم با آبجیام
 

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #4
عااالی من که غذا درست میکردم آخ آخ خاله بازی میکردیم با آبجیام
خخ نه من اکثرا سنگر دفاعیم بود می رفتیم پشتش بعد به حالت جیمز باندی با اسلحه به هم حمله می کردیم صدای اسحله هم در میاوردیم :laughting::laughting:خیلیم طبیعی بازی می کردیم به حدی که یبار تیرم خورد به اریا ،آریا خودشو مثلا پرت کرد اونور سرش خورد تو دیوار قشنگ تا ۵ دقیقه ستاره دور سرش می چرخید صدای برخورد سرش با دیوار به حدی بلند بود که از تو اتاق واضح به هال رسید همه ریختن سر منو اریا و سام که چیکار کردید؟؟!! :roflym::roflym:
 

اشک سرخ

هنرمند انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
786
پسندها
17,085
امتیازها
44,373
مدال‌ها
24
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #5
خخ نه من اکثرا سنگر دفاعیم بود می رفتیم پشتش بعد به حالت جیمز باندی با اسلحه به هم حمله می کردیم صدای اسحله هم در میاوردیم :laughting::laughting:خیلیم طبیعی بازی می کردیم به حدی که یبار تیرم خورد به اریا ،آریا خودشو مثلا پرت کرد اونور سرش خورد تو دیوار قشنگ تا ۵ دقیقه ستاره دور سرش می چرخید صدای برخورد سرش با دیوار به حدی بلند بود که از تو اتاق واضح به هال رسید همه ریختن سر منو اریا و سام که چیکار کردید؟؟!! :roflym::roflym:
:roflym::roflym::roflym:
 

fati_k1383

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
284
پسندها
6,582
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • #6

Fatemeh.M

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,002
پسندها
15,430
امتیازها
39,073
مدال‌ها
20
  • #7
اره :roflym:
 
امضا : Fatemeh.M

.Asal.r

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,590
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • #8
ارهــــــــــ من پشتی هامون رو هم میزاشتم کنار هم قلعه درس میکردم
 
امضا : .Asal.r

Zhina

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
273
پسندها
10,969
امتیازها
27,613
مدال‌ها
13
  • #9
من من با پسر خالم خونه درس میکردیم
 
امضا : Zhina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sara.gh

zeinab z

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
735
پسندها
8,836
امتیازها
31,973
مدال‌ها
17
سن
24
  • #10
اره اره منم از این کارا میکردم :hee_hee:
یکی از چادرای مامانمم مینداختم روش که کسی نبینتم :hee_hee:
 
امضا : zeinab z
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sara.gh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا