من مشهدیم و برای سفر رفته بودیم تهران خونه خاله مامانم
از قضا شوهر خاله مامانم گفت بریم برج میلاد و با هم راه افتادیم
وقتی رسیدیم(چون زیاد بیرون از خونه نمیرم این سوتیو دادم
وارد سالن که شدیم شوهر خاله مامانم گفت بیا اینجا وایسا ازت عکس بگیرم
منم هواسم نبود با فاصله یک اپسیلمی چسبیدم به پسری که رنگ سربی کرده بود خودشو به خیال اینکه مجسمست
حالا تا به اینجاش که بقیه به روی خودشون نیاوردن و منم نفهمیدم چی شد اما
چشتون روز بد نبیه یه ان برگشتم یه جفت چشم درشت رو دیدم که از روی شونم خم شده بود توی صورتمو نگاهم میگرد
خوب بقیش قابل حدسه علاوه بر ضایع شدنم با یه جیغ تام با خنده محل حادثه رو ترک کردم