متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

هیییس!!!! مودبانه هس

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #2
شب شد خورشید رفت آفتابگردان به دنبال آفتاب
آسمان را جستجو میکرد که ناگهان ستاره ای چشمک
زد
آفتابگردان سرش را به زیر افکند و گفت:
گلها خ**یا*نت نمیکنند
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #3
امشب شب آخر که مزاحم دلت شدم
خورشید فردا مال تو،ببخش که عاشقت شدم
بدرقه لازم ندارم میرم عزیز ترین
نزار بمونه زیر پا قلبمو بردار از زمین
دوستت دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود
غافل از اینکه قلب من منتظر اشاره بود
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #10
سلام عزیز ترین
یادت است ، یک روز گفتی چقدر دوستم داری؟
«و من پاسخ دادم:صفر تا»،«و تو بی دلیل مرا ترک کردی»،حالا قلم تصمیم گرفته است دلیل قلبم را برایت بنویسد،تو یک نفر بودی در قلبی که هیچ کس و هیچ چیز در آن وجود نداشت تو«یک بر روی صفر بودی» ، که مساوی با صفر شدی،و من تو را صفر تا دوست دارم،صفر تنها عددی در بین مجموعه ی اعداد است که قابل نشان دادن نیست ، مثل عشق من به تو که قابل نشان دادن نیست ، صفر خاص ترین در بین اعداد است،صفر را همیشه در بین امتحانات ریاضی نوشتیم مثل عشق که همیشه ان را در بین شعر ها مینویسیم،«و این خاص ترین تقدیم تو باد»
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا