- ارسالیها
- 1,743
- پسندها
- 37,312
- امتیازها
- 77,373
- مدالها
- 22
- نویسنده موضوع
- #1
، یک شب زیر آسمون نشسته بودم و بہ ستاره ها نگاه می کردم.
صداے موسیقے هم توی گوشم بود و آرامش خاصے داشتم.
توے یڪ عآلم دیگہ بودم و از تماشاے سرزمین سیاه رنگ آسمان و صداے موسیقے لذت ببرم
صداے موسیقے هم توی گوشم بود و آرامش خاصے داشتم.
توے یڪ عآلم دیگہ بودم و از تماشاے سرزمین سیاه رنگ آسمان و صداے موسیقے لذت ببرم
ناگہآن حس ڪردم چیزي توے آسمون درحاݪ حرڪتہ!!
ڪمے دقت باعث شد تا بفہمم یڪ ستاره ي دنبالہ دارِ!
از همون لحظہ ڪہ از دور دیدمش متوجہ ے شیطنت هآش شدم. حتے توے حرڪت ڪردنش هم شیطنت خاصے موج مےزد!
بہم فہمونده بود ڪہ آتیش پارست و مےدونستم اگہ بہش نزدیــڪ بشم امنیــت جانے ندارم
امآ نزدیڪ شدم!
وݪے نہ خیلے...
فقط با چشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.