متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • لازم به ذکر هست کلیه مطالب قرار داده شده در تالار ( اخبار و حقوق) و چه در مواردی که در تالار (دانلود نرم افزار های کامپیوتر) از دیگر منابع بوده و کاربران یک رمان جهت راحتی دیگر افراد موجود در انجمن اقدام به قرار دادن اخبار و نرم افزار نموده اند و اگر شما صاحب امتیاز این نرم افزار هستید کافی هست با ما تماس بگیرید

مدنی نمونه‌هایی از طلاق‌های عجیب در دادگاه خانواده!

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #1
نمونه هایی از طلاق های عجیب در دادگاه خانواده


قرار تأمین خواسته


انچه که طلاقها را افزایش داده جدای از مطلب زیر که طلاقهای عجیب نام دارد ولی یک نکته را نباید از یاد ببریم که طلاق ها در ایران به دلایل مختلف افزایش یافته که شاید یکی از دلایل آن در مطلب زیر بیابید ولی آنچه مسلم است روزنامه ها ، مجلات ، تلویزیون وحتی از طریق منبر و مجلس (خصوصا زنان )همگی احترام و اطاعت گذاردن زن به شوهر را ظلم به زن می دانند.و انگار که زن گناهی نابخشودنی انجام داده و زن را ترغیب به نافرمانی از شوهر می کنند ونتیجه ان می شود که کنترل زن از دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #2
مورد عجیب اول:

فشار از بالا
شاید بعد از نوشتن این چند خط، اگر هر کدام از شما بخواهید این ماجرا را به صورت شفاهی در جمع خانوادگی یا دوستانه بازگو کنید، متهم به خالی بندی و اینجور چیزها شوید. راستش تا وقتی خانم مشاور هم داشت شفاهی توضیح می داد، فکر کردیم بخشی از داستان غیرواقعی است یا حداقل به قول مسعود فراستی «ایراد روایی» دارد

اینکه ببینیم یک زوج جوان، فقط به خاطر اختلاف بر سر زمان و مکان فشار دادن خمیر دندان دادخواست طلاق داده اند و بعد هم به خاطر کوتاه نیامدن طرفین از هم جدا شده اند. ماجرا هم از این قرار بوده که بیژن و الناز، در همان شب نخست ازدواج به گردنه صعب العبوری رسیده اند. یعنی وقتی عروس خانم می خواسته تا به عادت هر شب پیش از ازدواج، دندان های خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #3
مورد عجیب دوم:

چشم ها را باید شست
کامبیز و پانته آ هم ماجرای دردناک دیگری دارند. مشاور تاکید می کند در گزارش حتما به ماجرای آنها اشاره کنیم تا جوان ها ببینند این روزها سر چه اتفاقات کوچکی صبر ملت به سر می آید و زوج ها در همان ماه های اول سر از دادگاه خانواده درمی آورند.

این زوج خوشحال هر دو سوار بر خودروی خودشان بودند تا احتمالا به خانه مادر پانته آ بروند. از قضا! (به سبک آقای همساده بخوانید) خودروی آنها پشت چراغ قرمز متوقف می ماند و یک خودروی مدل بالا هم در کنار آنها می ایستد.

در این لحظه کامبیز با نگاهی به خودروی مدل بالا و سپس نگاهی به پانته آ می گوید: «نگاه کن ماشین رو. چه خوش رنگه. ما هم خواستیم ماشینمون رو عوض کنیم، رنگ بژ می خریم.» پانته آ اهم نگاهی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #4
مورد عجیب سوم:

داماد با سیب زمینی
روایت سومی که خانم مشاور از میان پرونده ها انتخاب می کند هم پیام اخلاقی دارد، هم پیام محتوایی و هم نقش مهم مادرزن را در شیرین کردن یا تلخ کردن زندگی مشخص می کند.

روایت زندگی مشترک شهاب و همسرش از ازدواج تا طلاق به یک سال هم نمی کشد. این دو نفر واقعا عاشق همدیگر بودند و طبق ادعای خودشان عشقی که به همدیگر داشتند در کل فامیل زبانزد بوده اما این عشق تنها چند ماه دوام آورده و وجود یک مادر فولادزره از طرف محبوبه باعث شد زندگی شیرین این زوج در عرض چند ماه تلخ تلخ شود.

ماجرا هم اینطوری بوده که چند ماهی بود که مادر محبوبه، هر زمانی که شهاب را می دید، از خواستگارهای قبلی دخترش تعریف می کرد و آنها را مثل پتک توی سر شهاب می کوبید و از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #5
مورد عجیب چهارم:

چی؟ من؟ اشکنه؟
از قدیم گفته اند که خدا هر چی به آدم می دهد، قبلش ظرفیتش را بدهد. یعنی یکجور دعایی بوده که برای بی ظرفیت های جامعه می کرده اند. خانم مشاور هم در راستای همین بی ظرفیتی، داستان بهروز و مهناز را تعریف می کند: «بهروز یکی از نامبر وان ها (شماره یک ها، همون کاردرست ها) بوده؛ یعنی در محل کار، همه رویش حساب می کردند و از این حرف ها اما بالاخره گل بی خار خداست.

خار بهروز هم این بود که بی رفیت بود و جنبه پیشرفت نداشت. یک روز که بهروز و مهناز رفته بودند خانه مادر مهناز (کلا خانه مادرزن جایی است بسیار استراتژیک)، بنده خدا مادر مهناز که خیلی احساس خودمانی با دامادش می کرده و البته در جهل مرکب هم بوده، ناهار را خیلی جدی نمی گیرد و اشکنه درست می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #6
مورد عجیب پنجم:

این مرده؟
این مورد، یکی از مواردی است که مشاور می گوید تازگی ها شیوع پیدا کرده است و به نظر می رسد از تفاوت های فرهنگی سرچشمه می گیرد. نمونه اش هم همین پرونده است که در آن سامان که یک تولیدی لباس داشت، عادت داشته که برای خودش، لباس های اجق وجق تولید کند و این نکته، همسرش سیما را به شدت آزار می داد.

سیما از اینکه می دید سامان، لباس هایی با رنگ های جیغ و طرح های داغون به تن می کند، کم عصبانی نبود که سامان شروع می کند به بلند کردن موها و ناخن هایش. طبق گفته شاهدین، موهای سامان تا کمرش می رسیده و ناخن هایش در شرف ثبت در کتاب رکوردهای گینس قرار گرفته بودند. چند وقت که گذشت و سامان به اعتراض های همسرش وقعی ننهاد، همسرش درخواست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
949
پسندها
3,612
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #7
موارد دیگر:

تا پای طلاق
اما ماجراهای عجیب طلاق در دادگاه خانواده به همین ها ختم نشده، برخی موارد دیگر هم هستند که تا پای طلاق رفته اند اما تاکنون خبری از طلاق و جدایی شان نیامده است ولی با توجه به جالب بودن نوع شکایتشان، خانم مشاور حیفش آمد ماجرای این پرونده ها را به ما نگوید. مثلا در یک موردی زوجه درخواست طلاق داده و با این شرط که شوهرش یک دستگاه فر مایکروویو، شش عدد النگو و یک دست ظروف آرکوپال بخرد، از شکایتش صرفنظر کرده است. یعنی ببینید که زن آدم چقدر می تواند قانع باشد!

در موردی دیگر، چون مرد قبلا تعهد داده بودکه سرخ کن و انگشتر بخرد و تا آن موقع نخریده بود، زن درخواست جدایی داده بود که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا