متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاوره رفتارگرایی

  • نویسنده موضوع Mahan@
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 149
  • کاربران تگ شده هیچ

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
گاه گفته مي شود كه لامُتري يا هابز يا حتي ارسطو نخستين رفتارگرايان بوده اند. اما چنين ادعاهايي موجب مي شود كه نكته اصلي ناديده گرفته شود و آن اينكه رفتارگرايي در اصل، حركتي روشمند در روان شناسي بود كه تنها بايد در بستر تاريخي خود در اوايل قرن بيستم موردتوجه قرار گيرد. اين باور كه جان. بي. واتسون بنيانگذار اين انديشه آن را چنين ناميد، بر اين مبنا استوار بود كه روان شناسي تنها زماني مي تواند علم شمرده شود كه اساس خود را بر گونه اي از مقايسه ها و مشاهدات عيني كه دانشمندان علوم طبيعي و زيست شناسان بنا كرده اند استوار كند. اين ادعا پذيرفتني بود، زيرا هنگامي كه عنوان شده بود كه روان شناسي درون گرايانه(1) با زمينه اي از مباحثات بي پايان دربارة معاني و مفاهيم مواجه بود، هنگامي كه به عكس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #2
پيشينه فكري رفتارگرايي:

1. ارسطو

اگرچه تاريخ انديشه در بخشهاي مختلف بسيار متأثر از آراي ارسطو بوده و ايده هاي وي به شكلهاي گوناگون در مقوله هاي مختلف تاريخ تفكر داراي جايگاه خاصي است، هيچ دليل و مدرك كافي براي مرتبط دانستن او با رفتارگرايي وجود ندارد. دربارة اعتبار ارسطو همين بس كه براي مثال زماني كه وارد يك بحث در محوري روش شناختي دربارة استفاده از داده هاي قابل مشاهده به منزلة تمايزي از شواهد و مدارك درون نگرانه مي شويم و در بحث مطالعة هستي انسان با يك فقط خشن تاريخي روبه رو مي شويد و يا براي تمايز بخشيدن دنياي خصوصي افراد با دنياي عموميشان از عنصر آگاهيشان استفاده مي كنيم، در همة اين موضوعات ارسطو صاحب نظر و رأي است در حالي كه تمامي اين موضوعات براي...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #3
گرچه وقتي به متافيزيك ارسطويي باز مي گرديم و شاكلة تعقلي را كه او براي توصيف و تبيين رفتار انساني متناسب تصور مي كند، مطالعه مي كنيم نه تنها به اين مطلب كه شكل و موضوع نظريه او با ماده باوري رفتارگرايان مغايرت دارد، مي رسيم، بلكه به اين مطلب مهم كه او در روان شناسي موردنظر منتقد صريح مكانيسمهاي زمان خود بود، آگاهي پيدا مي كنيم.

ارسطو بر اين نظر بود كه جانداران كالبدي (body) با روح (soul)اند، روح تعيين كننده و مشخص كنندة تمايلي فطري براي حفظ حيات است. اين تمايل مي تواند در پديده هايي مثل تغذيه، توليدمثل گياهان، احساسات و حركت در جانداران و عقل و خرد در انسان بروز يابد. ارسطو مكانيسمهايي مانند دموكريت و امپدوكلس را به خاطر اشتباه فراگيرشان كه منتهي به اين باور مي شد كه روح علت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #4
در نتيجه اين مسئله تقريباً دليلي براي اتصال ارسطو به رفتارگرايي چه از جنبه هاي محوري اصول ارسطويي و چه از جنبه هاي حاشيه اي تفكرش، وجود دارد اگر قرار بود كه ارسطو به يكي از مكاتب روان شناسي قرن بيستم ملحق شود، آشكار است كه به روان شناسي غايتگرا (hpurposive)ي غريزي مي پيوندد كه از سوي ويليام مك دوگل(4) معرفي و حمايت مي شود. اين به اين خاطر است كه در همين زمان ما رفتاري را مي بينيم كه در عين حملة شديد به مكانيستهاي زمان خود يعني جي. بي. واتسون و بازتاب شناسان، مهمترين مفهوم و جنبة تبيين را ارتقاي هدف مي داند. در واقع دين مك دوگل به ارسطو در بسياري از مسائل بوضوح اذعان شده است.



2. هابز

بسيار معقولتر خواهد بود كه رفتارگرايي را به جاي ارسطو به هابز منتسب بدانيم. ابتدا بد نيست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #5
بنابراين نقطة شروع هابز در روان شناسي هم امكانات مفهومي رفتارگرايي را براي او و هم بيهودگي انديشيدن دربارة آن را برملا مي كند. مهمترين جنبه اينكه هابز درواقع يك رفتارگرا بود، مسئله اشكال خيال براي هيچ رفتارگرايي نمي تواند به اندازة پديده اي خارق آلعاده براي يك روان شناس به مثابه مهمترين مسئله شمرده شود تا آن را تبيين كند. پي بردن به اين مسئله كه چگونه و به چه ميزان بدون نقطة اتكا و منبع ثابتي براي درون نگري مي توان رفتارگرايي را تبيين كرد نيزمشكل است. در باب اين پرسش بنيادين كه اطلاعات مناسب براي علم مطالعه رفتار انسان چه هستند، حقيقت اين است كه هابز موضعي صريح و روشن داشت. او درمقدمة كتاب لوياتان(5) مي نويسد:

هرقدر كه يك شخص، فرد ديگري را از روي كنشهايش تفسير كند، هرگز تفسير او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahan@

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
512
پسندها
10,271
امتیازها
28,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #6
برخورد نخستين هابز با فرانسيس بيكن كه در مقام منشي ادبي او و در يك دوره صورت گرفته بود، هابز را مجاب كرده بود كه شناخت به معني قدرت است. آراي سياسي و روان شناختي هابز با استدلالي منطقي بر يك عقيده ساده يعني حفظ صلح استوار شده بود. او تصور مي كرد كه در غوغاي جنگهاي داخلي، هيچ اميدي براي انگلستان وجود ندارد مگر آنكه كسي بتواند بر روي اين رويدادها تأثير بگذارد. كسي كه در عين حال با منطق استدلالهاي او در باب انسان وجامعة مدني موافقت كند. اين شبكه منطقي و عمل گرايانه موجود در زيربناي نظرية هابز كه بعدها ماركسيستها نيز آن را تأييد كردند، يكي ديگر از پيوندهاي زيرساختي هابز و رفتارگرايان بود. پيوند بسيار بسيار آشكار ميان هابز و رفتارگرايان، ماده باوري او و كوشش او براي نتيجه گيري از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا