نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

گفتگوبا عضو سابق منافقین| چه کسی کُلاهی را کشت؟/ اگر کلاهی حرف می‌زد کار سازمان تمام بود

  • نویسنده موضوع ꜱᴀʜᴇʟ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 155
  • کاربران تگ شده هیچ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #1
پرونده ویژه «نفوذی در حزب»: یکی از ویژگی‌های مشترک گروه‌های تروریستی بخصوص آنان که به صورت فرقه‌ای اداره می‌شوند، مخالفت شدید با جدایی اعضا است. روش‌های مختلفی از جمله ترساندن، تحت فشار قرار دادن و حتی گروگان‌گیری و تهدید از جمله روش‌هایی است که این فرقه‌ها برای جلوگیری از جدایی اعضای خود بکار می گیرند.
بررسی دلایل این رفتار مسئله‌ای است که در این مقال نمی‌گنجد اما مهمترین مؤلفه آن مربوط است به افشاگری اسرار درون فرقه که معمولاً توسط جداشده‌ها انجام می‌شود. فرقه رجوی یا همان گروهک تروریستی منافقین نیز به این رفتار شهرت دارد و به دلیل ماهیت جنایتکار و تروریست سرکردگانش در موارد بسیاری اقدام به قتل اعضای جداشده نیز کرده است.
بخشعلی علیزاده از اعضای جداشده منافقین است که مدت زمان زیادی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] nana :)

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #2
ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه مدت عضو سازمان منافقین بودید؟
من بخشعلی علیزاده هستم، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق که در محافل سیاسی بیشتر به نام فرقه رجوی می‌شناسیم. من در حدود 30 سال در عضویت این فرقه بودم و حتی زمانی که سازمان از عراق به آلبانی منتقل شد من در عضویت آنها بودم و در نهایت در کشور آلبانی از سازمان جدا شدم. بعد از مدتی به آلمان رفتم و حدود دو سال آنجا ماندم و سرانجام موفق شدم که از آلمان به وطن عزیزم ایران و نزد خانواده عزیزم بیایم.
چطور شد که به عضویت این سازمان درآمدید و در طول این سالها عضویت خود چه روندی را طی کردید؟
اگر اجازه بدهید، پیش از پاسخ به این سوال، یک مروری بر روند شکل‌گیری سازمان داشته باشیم.
اگر اشتباه نکنم تأسیس سازمان در شهریور سال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #3
از آنجا به بعد تقابل رسمی سازمان با انقلاب و مردم آغاز شد و حتی از 30 خرداد 1360 به بعد فاز مسلحانه به دستور رجوی در دستور سازمان قرار گرفت و با اسلحه به جام مردم افتادند. از ترور مسئولین انقلاب تا ترور مردم عادی همه از جمله اقداماتی بود که سازمان به دستور رجوی انجام داد. جمهوری اسلامی هم برای دفاع از خودش و مردم مقابله کرد. به هر حال طبیعی است اگر یک گروهی در یک کشور علیه امنیت و حاکمیت سلاح به دست بگیرد، جواب حاکمیت هم با سلاح خواهد بود.
در آن زمان بنی‌صدر رئیس جمهور وقت بود و رجوی هم توانست در وی نفوذ کند و بنی‌صدر را با سازمان همراه کند، در همان سال 60 رجوی و بنی صدر با هم به فرانسه فرار کردند و پناهنده شدند و از آنجا سعی در هدایت اقدامات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را داشتندو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #4
ما هم با این دید در کوه‌های سمت مرزهای ایران موضع اتخاذ کردیم تا از بمب‌باران هواپیماهای ائتلاف در امان باشیم. همان موقع هم در نظر داشتیم که اگر فرصتی ایجاد شد به سمت ایران حرکت کنیم! این زمانی بود که هنوز صدام ساقط نشده بود و ارتش عراق وجود داشت. در همان زمان یک پیامی از سمت مسعود آمد که سریعاً به همه نیروها ابلاغ شد. پیام این بود که به هیچ وجه نباید به سمت نیروهای ائتلاف شلیک کنیم. اعم از نیروهای آمریکا، انگلیس یا دیگران. ما نگاهمان به آخرین سخنرانی مسعود رجوی بود که باید از صدام حمایت کنیم و در همان زمان یکباره گفتند که به هیچ وجه حق شلیک به سمت نیروهای ائتلاف و آمریکا را نداریم!
حتی گفته بود اگر جایی نیروهای ائتلاف به سمت شما تیراندازی کردند یا مواضع شما را بمباران کردند، یک پارچه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #5
جواب این تناقض‌ها را هم دادند؟ کسی اعتراض می‌کرد تا مسئولین سازمان مجبور به پاسخگویی باشند؟
خودشان در نشست‌ها می‌گفتند که نمی‌خواهیم آتو دست آمریکایی‌ها بدهیم. می‌گفتند ما در بیرون از سازمان دشمنان زیادی داریم و اینها هم علیه سازمان حرف می‌زنند و ما نمی‌خواهیم سندی بر جای بگذاریم. در همین رابطه نشست هم می‌گذاشتند که مثلاً صدیقه حسینی هنوز مسئول اول نشده بود و می‌آمد سخنرانی می‌کرد و در نشست‌هایش می‌گفت که علت جمع‌آوری‌ها چیست.
در همان نشست‌ها افراد تناقضاتشان را می‌گفتند که ما قبلاً می‌گفتیم دشمن اول ما امپریالیسم است، الان اینها بیخ گوش ما هستند نه تنها نمی‌جنگیم، بلکه حتی بهشان خدمت می‌کنیم. جواب قانع کننده‌ای وجود نداشت، فقط می‌گفتند که الان این سیاست به نفع سازمان است یا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #6
اعضا در مورد مسئله اختفای رجوی چه فکری می‌کردند؟
ما همان زمان از این اوضاع به طور کلی نتیجه‌گیری می‌کردیم و تحلیل‌ها این بود که همه تلاش سازمان امروز خروج از فهرست سازمان‌های تروریستی است و مخفی شدن رجوی هم به همین خاطر است. چون همه جنایت‌ها و اقدامات نظامی سازمان در دوران رهبری مسعود رقم خورده بود و حالا برای اینکه این بحث تروریستی از پیشانی سازمان برداشته شود، باید دیگر مسعود رجوی دیده نشود.
در واقع تاریخ مصرف رجوی تموم شده بود. اما مریم را یکجورهایی می‌توانستند تحمل کنند. می‌شد یکجورهایی هضمش کرد و به عنوان یک چهره جدید معرفی کرد، اما مسعود دیگر اصلاً قابل مذاکره نبود.
از همان زمان که مسعود غیب شد، در دنیای بیرون مسعود دیگر تمام شده بود و سخنگو و چهره اصلی سازمان مریم رجوی شد،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #7
گویا همه این تغییرات و به قول شما تناقضات اعضای زیادی را ناراضی و به عبارتی خواستار جدایی کرده است، البته دلایل دیگری همچون زندگی سخت و طاقت فرسا برای اعضای رده پایین در سازمان یا ناکامی‌های پیاپی مانند نزدیک به چهار دهه وعده سرنگونی که به مثابه عمر از دست رفته برای اعضا محسوب می‌شود هم از دیگر دلایل جدایی است. سازمان با این افراد چه برخوردی می‌کرد؟
سازمان با همین تناقضاتش مدت‌هاست در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. مدت‌هاست که دیگر نمی‌تواند اعضایش را برای ماندن مجاب کند و همه آنهایی که الان در تشکیلات هستند و مانده‌اند از سر ناچاریست. یا نمی‌دانند اگر جدا شوند کجا بروند، چه بکنند، از کجا بخورند و زندگی کنند. یا اینکه می‌ترسند! یعنی سازمان آنها را ترسانده که اگر جدا شوید یا در انزوا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #8
مشخصاً در مورد محمد رضا کلاهی هم می‌توان این مسئله جدایی را مطرح کرد؟
بله من دقیقاً مطمئنم که محمد رضا کلاهی هم در همین کادر قرار می‌گیرد. بالاخره او هم حذف فیزیکی شد. این رسم سازمان است. الان دست سازمان زیر سنگ است، اگر می‌توانستند همه را حذف می‌کردند. همین الان حرف زدن من افشاگری است و سازمان از این افشاگری‌ها می‌ترسد. سازمان یک فرقه است؛ یک فرقه وحشت‌ناک.
کلاهی عضو رسمی سازمان مجاهدین خلق بود. سه سال پیش اخباری در خبرگزاری‌های داخل ایران و حتی اروپا فراگیر شد که فردی به اسم علی معتمد در هلند به قتل رسیده است. قتل مشکوکی بود که علت و چرایی آن معلوم نبود. یکباره زمزمه‌هایی به گوش رسید که این علی معتمد همان محمدرضا کلاهی است! یعنی عامل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #9
من خودم محمدرضا کلاهی را در سازمان دیده بودم، البته آشنایی زیادی با وی ندارم، اما او را در سازمان دیده بودم. هرچند سازمان عضویت کلاهی را به کلی تکذیب می‌کند، اما من به چشم خودم وی را بارها دیده بودم و می‌دانستم که او کلاهی است.
بعد از مدتی یکباره غیبش زد و دیگر ندیدیمش. من از افراد مختلف می‌شنیدم که او برای مأموریت اعزام شده، اما بعدا فهمیدم که همان زمان از سازمان جدا شده است. البته جدایی که به آن مفهوم نبود، فقط دیگر حاضر به زندگی در مقرهای سازمان نبود و از جمله افراد ناراضی محسوب می‌شد. اما سازمان نمی‌خواست نفرات بفهمند کسی مثل کلاهی که به قول رجوی آن کار بزرگ را انجام داده بود، حالا بُریده است.
بعدها پلیس در هلند تأیید کرد که آن فردی که به اسم علی معتمد کشته شده، همان محمدرضا کلاهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,531
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #10
تنها جایی که این داستان پاشنه آشیل داشت، حضور خود این شخص یعنی محمدرضا کلاهی بود که اگر دهانش را باز می‌کرد، سازمان دیگر نمی‌توانست جمع و جورش کند. حالا فرض کنید کلاهی با چنین شرایطی از شرایط زندگی در سازمان ناراضی هم باشد و بخواهد بیرون برود و جدا زندگی کند و دیگر در مناسبات سازمان نباشد و از این گونه رفتارها. خب این فرد برای سازمان خیلی خطرناک می‌شود.
حالا فرض کنیم که سازمان در این سال‌ها هم برای کلاهی محافظ بگذارد و هم هزینه‌ها زندگی‌اش را پرداخت کند و هم برای گرفتن پناهندگی لابی کند و از این کارها، ولی بالاخره تا کی می‌تواند مطمئن باشد که کلاهی یکجایی حرفی نزند یا به هر دلیلی دستگیر نشود! زنده بودن محمدرضا کلاهی برای سازمان هم هزینه داشت و هم خطرناک بود.
اصلاً خود من که سی سال در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا