- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #1
بیست سال است که «زندگی میکنم». پیش از آن، فقط «زنده بودهام» و این بیست سال که تمامی عمر حقیقی من بوده است، همه بر سر یک «حرف» گذشته است و برادههای حیاتم و ذرات وجودم و تکه تکۀ روحم و قطعه قطعۀ احساسم و خیالم و اندیشهام و لحظه لحظۀ عمرم، همه در حوزۀ یک «جاذبه» و مجذوب یک «مغناطیس» بوده است و بدینگونه، همۀ حرکتها و تضادها و تفرقهها و پریشانیها، در من یک «جهت» گرفتهاند و با یک «روح» زندگی کردهاند و با اینکه جوراجور بودهام و گوناگون و پراکنده، و میان دلم و دماغم از فرش تا عرش فاصله بوده است و احساس و اعتقاد، و ذوق و اندیشه، و کار و زندگیام، هر یک اقنومی از ذاتی دیگر و با جنس و فصلی دیگر، و با این همه، همه یک «جور» بوده و همه بر یک «گونه» و با یک «گرایش» و در زیر این «کثرت پیدا»،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.