متون و دلنوشته‌ها Heartline!!حـرفـ دلـ!

[Setayesh-B]

وقتی دلت مثل من ترک برداشت
دیگع اومدن و رفتن
بودن ونبودن
هیچ فرقی نمی کنع
آدم ی روز به جایی می رسع
که دلش می خواه همیشه بخوابع
خواب چقدر خوبع
برای نداشتن ها …

 

[Setayesh-B]

حالا که دلم را نمی خواهی
ساده می روم
اما
عکس هایم را پاره نکن
من در آن عکس ها
کنار ِ تو
لبخند نزدم
با تمام ِ جانم خندیدم …

 

[Setayesh-B]

ﺗـــﻮ ﺭﺍ
ﺩﻭﺳـــت ﺩﺍﺭم…
.
ﭼﻪ ﻓـﺮﻕ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭼــــﺮﺍ…؟
ﯾـــﺎ ﺍﺯ ﭼــــﻪ ﻭﻗـﺖ…!
ﯾـﺎ ﭼﻄـﻮﺭ ﺷـﺪ ﮐﻪ…!
ﭼﻪ ﻓـــــﺮﻕ ﻣﯿﮑـﻨﺪ…؟!
ﻭﻗﺘﻰ …
ﺗــﻮ ﺑـﺎﯾـﺪ ﺑـــﺎﻭﺭ ﮐﻨـﻰ،
ﮐـﻪ می کنـــﻰ…!
ﻭ
ﻣــﻦ نبـﺎﯾـﺪ ﻓـﺮﺍﻣــــﻮﺵ ﮐــﻨﻢ،
ﮐـﻪ ﻧﻤـﻰ ﮐــــﻨﻢ…!

 

[Setayesh-B]

این روزها …
دروغ گفتن را خوب یاد گرفته ام
حال من خوب است
خوب خوب
فقط زیاد تا قسمتی هوای دلم طوفانی
همراه با غبارهای خستگی ست

 

[Setayesh-B]

گاهی دست خودت نیست
دوست داشتن کسی
که می دانی نمی شود او را داشت
اما مطمئنی تا ابد
دوست داشتنش
تکه تکه ات می کند …

 

[Setayesh-B]

می دانم…
تو دست نیافتنی ترین معشوق زمین باش!
حتی دور از دستانِ من،
ولی باش..!
اینجا میان شعرهای من
دست کسی به تو نخواهد رسید…
از میان انبوه زخم ها
سکوت بغض ها
و خاموشی واژه ها
“تـو”
بی بهانه سر ذوقم می آوری …
پس بمااان

 

[Setayesh-B]

گاهي خوابت را مي‌ بينم

بي‌ صدا بي‌ تصوير

مثلِ ماهي در آب‌هاي تاريک که لب مي‌ زند

و معلوم نيست حباب‌ها کلمه‌اند يا بوسه‌ هايي از دلتنگي

 

[Setayesh-B]

عشق تو
شوخي زيبايی بود که خداوند با قلب من کرد !
زيبا بود امّا شوخی!!!!
حالا . . .
تو بي تقصيری !
خدای تو هم بی تقصير است !
من تاوان اشتباه خود را پس ميدهم . . . !
تمام اين تنهايی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » بود.

 

[Setayesh-B]

عشق تو
شوخي زيبايی بود که خداوند با قلب من کرد !
زيبا بود امّا شوخی!!!!
حالا . . .
تو بي تقصيری !
خدای تو هم بی تقصير است !
من تاوان اشتباه خود را پس ميدهم . . . !
تمام اين تنهايی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » بود.

 

[Setayesh-B]

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است