متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

¤فکر کن ساعت ۱۲ شب میمیری! چیکار میکردی؟!¤

  • نویسنده موضوع amrouje
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 874
  • کاربران تگ شده هیچ

amrouje

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
445
پسندها
17,773
امتیازها
39,173
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
1-خیلی عادی برخورد میکردم

2-میرفتم به همه میگفتم!

3- تا ساعت ۱۲ با عشقم میگذروندم

4- همه چیو تو یه دفترچه یادداشت مینوشتم..

5- نماز میخوندم و دعا میکردم

6- منتظر میموندم ۱۲ بشه و بمیرم :)

7- خیابون گردی و عشق و حال..

8-ساعت ۱۱ و ۵۸ دقیقه میرفتم عشقمو بغل میکردم که تو بغلش بمیرم
 
امضا : amrouje

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • #2
باهمه خوب بودم یه دل سیر گریه میکردم توبغل عشقم نمیمییرم گنا داره هااااا
 

Regina

کاربر حرفه‌ای
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,846
پسندها
75,252
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
21
  • محروم
  • #3
2
3
4
7
 
امضا : Regina

mobin-_-

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
356
پسندها
1,944
امتیازها
12,063
مدال‌ها
9
سن
22
  • #4
1
 
امضا : mobin-_-

☆BARUN☆

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
295
پسندها
6,847
امتیازها
21,773
مدال‌ها
14
سن
24
  • #5
١
۵
 
امضا : ☆BARUN☆

ARAM RAD

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
50
پسندها
896
امتیازها
4,848
مدال‌ها
6
  • #7
5 و 7 :82:
از همه حلالیت می گرفتم و همین
 
امضا : ARAM RAD

Parinaz_ask

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
456
پسندها
12,393
امتیازها
32,573
مدال‌ها
16
  • #8
8 & 4
 
امضا : Parinaz_ask

Aina_Z7

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,361
پسندها
57,990
امتیازها
60,572
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #10
3=\
 
عقب
بالا