نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
دنباله دار محتوای رمانا
- نویسنده موضوع R.E.A
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 10
- بازدیدها 399
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 170
- پسندها
- 2,944
- امتیازها
- 16,413
- مدال‌ها
- 8
پسرا یا کار خونه دارند یا دکتر اند یا مهندس اند
من نمی دونم این کجان ما نمی بینیمشون
دخترا کلا فقیررره از اتفاق عاشق یه پسر پولدار
جذاب ورزشکار میشه
البته اکثر رمانا نه همشون
من نمی دونم این کجان ما نمی بینیمشون
دخترا کلا فقیررره از اتفاق عاشق یه پسر پولدار
جذاب ورزشکار میشه
البته اکثر رمانا نه همشون
- ارسالی‌ها
- 473
- پسندها
- 4,929
- امتیازها
- 21,583
- مدال‌ها
- 1
- نویسنده موضوع
- #6
دوستان نویسنده این خیلی خوبه که مینویسید و این نشون میده جامعه از نظر زبان فارسی داره خودشو غنی میکنه
اما نکته ی مهم تره مطلبی هستش که مینویسید
این مطلب نشون دهنده ی خیلی چیزاس
1)نشون دهنده ی سطح اگاهی شما
2)میزان احترامی که برای خواننده قاعل هستید
3)دغدغه ی اساسی شما
و...
همه ی اینا به کنار میخوام در باره ی این صحبت کنم که همه ی ما یه روزی این دنیارو ترک میکنیم حالا یا زود یا دیر اما متن ها و نوشته های همه ی ماها باقی میمونه
پس خیلی قشنگ میشه اگه نویسنده ها به جای نوشتن مطالب تکراری بیان دغدغه مند بنویسن مثلا یکی بیاد توی متن هاش مطالبی رو به جامعه اموزش بدید مثلا حفاظت از طبیعت یا برای مثال نهادینه کردن احترام،احترامی که الان داره کم کم بین خانواده ها از بین میره یا برای مثال...
اما نکته ی مهم تره مطلبی هستش که مینویسید
این مطلب نشون دهنده ی خیلی چیزاس
1)نشون دهنده ی سطح اگاهی شما
2)میزان احترامی که برای خواننده قاعل هستید
3)دغدغه ی اساسی شما
و...
همه ی اینا به کنار میخوام در باره ی این صحبت کنم که همه ی ما یه روزی این دنیارو ترک میکنیم حالا یا زود یا دیر اما متن ها و نوشته های همه ی ماها باقی میمونه
پس خیلی قشنگ میشه اگه نویسنده ها به جای نوشتن مطالب تکراری بیان دغدغه مند بنویسن مثلا یکی بیاد توی متن هاش مطالبی رو به جامعه اموزش بدید مثلا حفاظت از طبیعت یا برای مثال نهادینه کردن احترام،احترامی که الان داره کم کم بین خانواده ها از بین میره یا برای مثال...
امضا : R.E.A
- ارسالی‌ها
- 2,019
- پسندها
- 12,344
- امتیازها
- 38,673
- مدال‌ها
- 21
سلام...
نویسنده ها شدیدا دچار افراط و تفریط شدن...
گاهی نوشته شون انقدر فاز غمگین داره و هرچی بدبختی و فلاکته سر شخصیت داستان میاد، و فقط حس بد و سیاهی و افسردگی تزریق میکنه به ذهن مخاطب. طوری که بعد خوندن رمان احساس افسردگی و بدبختی میکنه بدون اینکه پیام اخلاقی و محتوای مفیدی گرفته باشه. فقط الکی برای یه داستان غیر واقعی اشک ریخته و ذهنشو درگیر کرده!
البته این خوبه که به عنوان یه نویسنده نشون بدیم همیشه زندگی صددرصد عالی نیست. خوبه که بحران ها و معضلات جامعه رو نشون بدیم و نقد اجتماعی داشته باشیم. اما این کار اولا مطالعه بالا و مهارت میخواد، دوما باید کنار این مشکلات، مفاهیمی مثل صبر و امیدواری و توکل رو یاد بدیم.
یه حالت دومم هست که کلا همه توی رمان پولدار و تحصیل کرده و خوشبختن و...
نویسنده ها شدیدا دچار افراط و تفریط شدن...
گاهی نوشته شون انقدر فاز غمگین داره و هرچی بدبختی و فلاکته سر شخصیت داستان میاد، و فقط حس بد و سیاهی و افسردگی تزریق میکنه به ذهن مخاطب. طوری که بعد خوندن رمان احساس افسردگی و بدبختی میکنه بدون اینکه پیام اخلاقی و محتوای مفیدی گرفته باشه. فقط الکی برای یه داستان غیر واقعی اشک ریخته و ذهنشو درگیر کرده!
البته این خوبه که به عنوان یه نویسنده نشون بدیم همیشه زندگی صددرصد عالی نیست. خوبه که بحران ها و معضلات جامعه رو نشون بدیم و نقد اجتماعی داشته باشیم. اما این کار اولا مطالعه بالا و مهارت میخواد، دوما باید کنار این مشکلات، مفاهیمی مثل صبر و امیدواری و توکل رو یاد بدیم.
یه حالت دومم هست که کلا همه توی رمان پولدار و تحصیل کرده و خوشبختن و...
امضا : فاطمه شکیبا
- ارسالی‌ها
- 301
- پسندها
- 4,523
- امتیازها
- 21,413
- مدال‌ها
- 12
من تو بیشتر رمانهای مجازی این نظرمو جلب کرده بعضی از نویسنده های عزیز،از ارزوها،سلایق و...غیره مربوط به خودشون مینویسن!
یعنی نمیان یک شخصیت خلق کنن بلکه خودشونو به عنوان شخصیت وارد داستان می کنن.
از ترسهاشون مینویسن،خواسته هاشون،داشته هاشون و نداشته هاشون!
و وقتی مصاحبه ای با نویسنده میشه تنها میگه که من با شخصیتها زندگی کردم که توهین به خواننده میدونم چون بیشترمون میفهمیم وقتی توی دانشگاه زنگ تفریح میخوره و دختر داستان میدوه بره بیرون،شخصیت شماس و این واقعا نرماله که شما زندگی کنی!
یعنی نمیان یک شخصیت خلق کنن بلکه خودشونو به عنوان شخصیت وارد داستان می کنن.
از ترسهاشون مینویسن،خواسته هاشون،داشته هاشون و نداشته هاشون!
و وقتی مصاحبه ای با نویسنده میشه تنها میگه که من با شخصیتها زندگی کردم که توهین به خواننده میدونم چون بیشترمون میفهمیم وقتی توی دانشگاه زنگ تفریح میخوره و دختر داستان میدوه بره بیرون،شخصیت شماس و این واقعا نرماله که شما زندگی کنی!
امضا : زهرازارا.فرزین
- ارسالی‌ها
- 560
- پسندها
- 2,894
- امتیازها
- 14,773
- مدال‌ها
- 12
این‌جور رمانهای کلیشه‌ایِ پر از جذابیت، که توشون یکی از شخصیت‌های اصلی حتما خیلی پولداره و همه هم خیلی خوشگلن و... (که خودتون بهتر می‌دونید)، طرفدار بیشتری هم دارن معمولاً، مخصوصاً بین نوجوون‌ها.
چرا؟ فرمولش ساده است. آدم وقتی چیزهایی رو می‌بینه که اطرافش نیستن مسلماً جذب‌شون میشه. پس همین افراط در ثروت و جذابیته که خواننده رو به‌سمت‌شون جذب میکنه.
ما رمانهای خیلی کمی داریم که درباره‌ی زندگی معمولیِ آدم‌های معمولی باشه؛ چون دور و برمون اون‌قدر هست که نخوایم درباره‌ش بنویسیم.
از طرفی هم فقر افراطی شخصیتها هم (که بعداً قراره یه پسر یا در موارد کمتر یه دختر پولدار نجات‌شون بده) یه‌جورایی غیرواقعیه. درواقع شرایطی که توی رمان‌ها توصیف میشه، بیشتر مربوط به بخش‌های کوچیکی از کلان‌شهرهاست و...
چرا؟ فرمولش ساده است. آدم وقتی چیزهایی رو می‌بینه که اطرافش نیستن مسلماً جذب‌شون میشه. پس همین افراط در ثروت و جذابیته که خواننده رو به‌سمت‌شون جذب میکنه.
ما رمانهای خیلی کمی داریم که درباره‌ی زندگی معمولیِ آدم‌های معمولی باشه؛ چون دور و برمون اون‌قدر هست که نخوایم درباره‌ش بنویسیم.
از طرفی هم فقر افراطی شخصیتها هم (که بعداً قراره یه پسر یا در موارد کمتر یه دختر پولدار نجات‌شون بده) یه‌جورایی غیرواقعیه. درواقع شرایطی که توی رمان‌ها توصیف میشه، بیشتر مربوط به بخش‌های کوچیکی از کلان‌شهرهاست و...
امضا : Banafshe
- وضعیت
