متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته های عاشقانه های فارسی|غزل نارویی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع GHAZAL NAROUEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 2,649
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
asheghaneh.jpg

به نام خالق غم
که اگر غم نباشد
طعم شادی را نخواهیم چشید.
نام دلنوشته:عاشقانه های فارسی
نویسنده:غزل نارویی
مقدمه:
وقتی با قلم،فارسی می نویسم...
قلم روان تر است.
ورق زیبا تر است.
چشم من عاشق تر است.
عشق؟
آری!
مگر می شود فارسی نوشت و عاشق نبود؟
فارسی شنید و عاشق نشد؟
فارسی خواند و عاشق نماند؟
فارسی عشق است.
پر است از کلماتی که پیچ در پیچ نوشته می شوند و روی کاغذ عاشقانه می رقصند.
پر است از وزن و آهنگی که عاشقانه ،هماهنگ خوانده می شوند.
پر است از معنا و مفهومی از محبت،که عاشقانه به دل می نشیند.
فارسی پر از عاشقانه هاست.
اینجاست که باید گفت:
عاشقانه دوستت می دارم ای پارسی...
تو پاک و زلال همچون خلیج فارسی.
و این است عاشقانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #2
«عشق یعنی...»

شاعران گفتند رنگ و بویی دارد عاشقی
یاد خدا را خواندند به نام عاشقی
روزی اگر پرسند ز من که عاشقی؟
حس من بیش از آن است سهل است عاشقی!

تاریخ:96/10/3
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #3
«آسمان بی گناه»

هر زمان با خدا سخن می گوییم،دستانمان را رو به آسمان بلند می کنیم اما....
خدا که در آسمان نیست!
شاید برای این است که بزرگی و زیبایی و بی گناهی خدا را در آسمان می بینیم و در آنجا...
خدایمان،آرامشمان را جست و جو می کنیم.

تاریخ:روزی که دلم گرفته بود و خدا را می خواست.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #4
«سرنوشت به ظاهر بی رحم»
شهاب با ناز گریست
قطره به پایین نگریست
آمد و بر زمین نشست
خشکی این کویر شکست
دانه پنهان زمین
گفت به این خاک امین
دارم به دنیا می روم
تا بام گنجشکان شوم
خاک خودش آماده کرد
با شادی اش بدرقه کرد
دانه دو برگش باز کرد
زندگی آغاز کرد
دختر زیبای بهار
با عطر گل می زد جار
هان که بهاران آمدست
رنگ گلستان آمدست
جنگل و باد و شاخسار
می رقصند از عشق بهار
هر گل شکوفا می شود
در دشت غوغا می شد
دانه به خود می نگرد
آنگه به این پی می برد
هست تک و تنها یک گیاه
روییده است نزدیک راه
از دشت و باران دور است
از دود و ظلمت کور است
همیشه هست بی امان
ز دست خودرو،کاروان
تشنه ی باران می شود
دلتنگ یاران می شود
گیتی به ابد شد شَبَش
شد مایه درد و غمش
دنیا نوشت آن سرنوشت
سر نوشتش با غم نوشت
ما مثل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #5
«خدا همه جا»
نمی گویم به نام خدایی که در این نزدیکی است.
بلکه می گویم..
به نام آن خداوندی که
اینجاست...
و..
آنجاست...
و...
حسش می کنیم هر روز و هر لحظه.
وجودش مایه آرامشم.
آرامشت...
آرامش جهانیان است.

تاریخ:ساعت انشا.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #6
«چشم انتظار بهار»

من چشم انتظار دیدن دوباره بهارم
دیگر طاقت زمستان سرد را ندارم
چند روزی است پر از شوق گشته حالم
تا لحظه رسیدنت دقیقه شمارم
ساعت ستمگر نامهربان
ناز و عشوه می کند هر گاهان
می رود مثل عروسی باوقار
شر و شیطان با متانی حیله کار
صبر من لبریز شد چون آوار
بس که بودم چشم به ساعت،تکیه بر دیوار
در همان حال بوی سوسن رو به من گفت زمزمه وار
مژده مژده که بهاران آمدست زینهار!
ناگهان کرد مادر صورتم را بوسه باران
نگاه محبت آمیزش کردم با دل و جان
نگریستم به سفره اول عید و بهاران
سیب و سنجد و سکه و سیر و قرآن
همه خواندند برای یک بار
یا مقلب القلوب و البصار

تاریخ:ساعت انشا.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #7
«محبت و آب»

آب مایه حیات است.
وجود جهانیان بسته به آب.
زنده بودن کافی نیست ؛زندگی باید کرد.
گاه انسان تشنه محبت می شود.
استکان زندگی را از محبت لبالب باید کرد.
محبت مثل آب است..
که آب،ناپاک ترین را پاک می کند و محبت،تولید کننده عشق و مرحم اندوه هاست.
پس محبت یعنی حیات.
بی محبت زندگی نباید کرد.
آب مثل محبت است با این تفاوت...
در مصرف آب صرفه جویی و در مصرف محبت اصراف باید کرد.

تاریخ:96/11/9
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #8
«غم»

خداوندا!
می دانم که فقط در غم ها و مشکلات به یادت می افتیم.
پس مارا ببخش و کمک کن در همه حال یادت کنیم و اگر اینگونه نبود...
غم را از ما مگیر که با یادت احساس آرامش می کنیم.



تاریخ:روزی شاد که پس از پشت سر گذاشتن مشکلات داشتم
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #9
«شب»

به هر سو هر زمانی که بیارم بر لبم نامت.....
دلم می گیرد آرامش شوم رامت...
می آرایی تو گیسوان خود از تکه هایی نور...
که گویی از غمی فارغ شدست حالت...
دلت مشکی ولیکن می زند چشمک بلورانت درونش...
همین هم خبری می دهد از عمق دل شادت...
فراوانی بشر از حالت تو غافل اند...
همین است که گویند تیره و تار است کارت...
در نا امیدی امید دمیدست...
نمی دانند هر شب هست پیغامت...
هان که در هنگامه هم سود آرمیده...
که حتی ظلمت شب هم سپید است...
تفاوتی ندارد که سپهر گیتی ام چگونه باشد...
در تمامی جهان حس امید است.
و خدا...
آسمان شب را برای گرفتن امید مشکین ساخت و درونش ستاره قرار داد.
ستاره های سپید در دل سیاه و مشکین شب می گویند:
حتی در تاریکی ها و ناامیدی ها نور امید و روشنایی پیداست...

تاریخ:شبی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #10
«فارسی»

عاشقانه دوستت می داریم ای پارسی
تو پاک و زلال همچون خلیج فارسی
من از فارسی سخن می گویم...
زبانی که جز کمتر زبانی از دنیاست که حروف به هم چسبیده دارد.
این پیوستگی در فارسی،نشان همبستکی و اتحاد و عشق است.
اگر اینگونه نبود؛ دیگر
ع
ش
ق
معنای "عشق" را نمی داد.
م
ح
ب
ت
دیگر معنای "محبت " را نمی داد.
پس فارسی را قدر بدانید و اشعار و داستان های نویسندگان فارسی را دوست بدارید زیرا...
آنها تمام عمرشان را با عاشقانه های فارسی گذراندند.

تاریخ:روز قبول شدن در المپیات ادبیات
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا