روی سایت دلنوشته طرح دل |deniz1978 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Deniz78
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 1,377
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام حضرت دوست


نام دلنوشته:طرح دل
نویسنده Deniz1978

مقدمه ::
من یک طرح زنم
یک طرح زن قهار
از کوه و دشت و بیابان بگیر
تا جنگل و دریا و صحرا
ایده میگیرم طرح میزنم سایه میزنم خلق میکنم
برایم فرقی ندارد کجا باشم و چه میکنم
هروقت اراده کنم طرح هرچه را که بخواهم میزنم
هرچیزی که بخواهم را با مدادم خلق میکنم
میگویند خوب نیست
هنر ارزشی ندارد
اما...من باافتخار برایش ارزش میخرم
ارزش هنر را فهمیدن هنری است که هنرمند داند و بس امده ام تا دوباره طرح بزنم
حال این بار کمی متفاوت تر کمی خاص تر
این بار طرح قلبم را میزنم طرح دلم را
طرح هرچه که در دلم مانده است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
... خب او مرد است...

میدانی او مرد است
حتی اگر بدون لباس هم در خیابان پرسه بزند مشکلی ندارد
آخر او مرد است

اگر هزاران دختر بیچاره را بدبخت کند بازهم مقصر نیست چون مرد است

اگر بلند بلند در خیابان بخندد از حلال هم حلال تر است همانطور که صدای گریه های بلند دختران سرزمینم از حرام هم حرام تر است در خیابان

مگر تفاوت این جنس زورگو چیست با منه دختر؟جز تفاوتی در جسممان؟
ولی منو تو که میدانیم زن ها دیده ايم مردانه پای زندگیشان، پای مردشان ایستاده اند
دخترها دیده ايم که مردانه در برابر مشکلاتشان ایستاده اند

فقط میخواهم بدانم مشکل این جماعت مرد دوست چیست بامن و همجنس هايم؟؟؟
که تا تقی به توقی میخورد حرف ها برای این جنس لطیف درمي آورند...
نميدانم راز این جماعت چیست
که هرچه میشود میگویند (خب او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
به شغلتان عشق بورزيد

میدانید به چه فکر میکنم؟؟؟ به اینکه سال ها بعد
من شاید بی حوصله ترین پزشک روی زمین باشم
شاید با حوصله ترین نقاش توی دنیا

شاید بی تفاوت ترین معلم این کشور
شاید خوش ذوق ترین خیاط اين کشور

شاید ترسو ترین افسر نظامی شهرمان
شاید شجاع ترين عکاس شهرمان

شایدثروتمندترین دندان پزشک غمگین خیابان 123باشم
شاید فقیر ترین رفتگر شاد خیابان 123 باشم

با قلبتان با عشقتان شغلتان را انتخاب کنید
به ان افتخار کنید
يک رفتگر شاد همیشه بهتر از یک پزشک غمگین است
به حرف های دیگران اهمیتی ندهید
بگزارید خواسته های قلبی خودتان دنیایتان را شکل دهد
دیگران فقط مسئول دنیای خودشان هستند
این را همیشه به خاطر بسپار
تو مسئول دنیای خودت هستی
پس...
با شادی دنیایت بساز
با رضایت از خودت...
قبل ازاینک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
دچارت شده ام
نميدانم کی و کجا چگونه اتفاق افتاد
فقط...به خودم که آمدم ديدم...
بعضی روزهایم ک بدون صبح بخیر های تو شروع میشود...
کسل کننده میشود

شب هايم ک بدون شب بخیر هايت،،بخیر نميشود

نگاهم ک میکنی یک جور نگاه که نمیکنی بدتر

صدایت را ک میشنوم دست و دلم میلرزد همانند پیرزن های سالخورده ک با دستان لرزان موهايشان را میبافند

در تخت خواب /سر میز صبحانه/درون متروی غلغله /
آسانسور کوچک/میز کارم /همه جا...
فکر و فکر و فکرو فکر...

به بودنت و نبودنت

به خواستنت و نخواستنت

به داشتنت و نداشتنت
دچارت شده ام و نميدانم
اين خوب است یا بد؟؟

دچارت شده ام و نميدانم
اين قشنگ است یا زشت؟؟

دچارت شده ام و نميدانم
فقط منم یا تو؟؟

دچارت شده ام و نميدانم
دچارت شده ام يا دچارم کرده ای؟

فرقی ندارد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
دل من گرچه بسوخت در طلبت دم نزنم
لیلی قصه ام اما زدلت پر زده ام

یوسف قصه بمان و بگذار که من
حرف این عشق نهان را به عالم بزنم

گرچه من در طلب عشق زهر کس نشدم
تو بیا نزد من ای مرد زلیخا شده ام
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
جمعه است و دلگیر...
باران نم زده است و ابرهای اسمان به رنگ طوسی و سرمه ای شده اند
غروب این جمعه ام غریبانه است...
روی همان تخت سنتی چوبی عاشقانه هایمان نشسته ام
در کنار ان حوض ابی رنگ بی اب که دیگر صفایی ندارد
گلدان های لبه حوض همه بی رنگ و خاک گرفته
گل های درونشان همه پژمرده

بازآ
بگذار چادر گلگلی ام را به سر کنم با دندان ان را نگه دارم
تا با دستانم سینی چای را با ان استکان های کمر باریک با عشق برایت بیاورم

بازآ
هنوز مانده ان شعرهای شاملو و نیما که برایم نخوانده ای

بازآ
که از مادر دستور پخت آن باقلوا های مورد علاقه ات را یاد گرفته ام

بازآ
شب های زیادیست که این تخت سنتی شب نشینی های عاشقانه مان را ندیده است...

بازآ
این حوض این گلدان ها خیلی وقت است صدای خنده هایمان را نشنیده اند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
شاد باید بود
طوری دیگر باید زیست
در حیطه ی سختی های زندگی
غم هارا طوری دیگر باید دید...
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
خاطره بازی


خاطرات رو که مرور میکنم دلم برای خیلی چیزها تنگ میشه
دلم برای کسایی که خاطراتم باهاشون گذشت بیشتر تنگ میشه
رفیقایی که همه جا باهم بودیم
ما چهارتا و خاطرات فراموش نشدنیمون
اون چهار تا تک صندلی ته کلاسمون ...
عنوان بچه های بی نظم تجربی که مدرسه رو رو سرشون میزاشتن
طبل زدنامون رو در و دیوار و میز معلم
والیبال بازی کردنای زنگ ورزش باهمه قانون شکنی هاش
پچ پچ های سرکلاس و چشم غره های معلما
کنسرت راه انداختن تو کلاس و خوندن اهنگ های مختلف از عباس قادری تا جدیدترین اهنگ روز
اون بوفه همیشه شلوغ ته حیاط با ساندویچای دل درد زاش
شعر و متن نوشتن رو کتابامون زنگ ریاضی فیزیک و شیمی و...
لج کردن با معلما وبیرون انداختنمون از کلاس
تقلب هایی که با ترس و لرز سر امتحان فیزیک انجام میدادیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
میدانی اقا؟
دلم برایتان عجیب تنگ شده است
برای مجنون دنیای دخترانه ام
اقا؟؟؟
شما دلتان برای لیلی دنیای مردانه تان تنگ نشده؟
نشده؟
اخر...
آخر مگر نمیگویند دل به دل راه دارد...؟
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
روز ها که میگذرد
بی تفاوت تر از قبل میشوم
از این منه جدید میترسم
حرف ها که به تو میرسد
لبخندی عجیب میزنم و به اتاقم پناه میبرم
روز ها و شب ها میگذرند و من
نقاب های زیادی برای خود ساخته ام
نقابی سرد
نقابی بی تفاوت
نقابی شاد
نقابی زیبا
هیچ کس نمیفهمد
چ زاری ها
چ شیون ها
چ هق هق ها
پشت این نقاب پنهان مانده است
راستی دیشب عکس جدیدت را در صفحه ات دیدم
لایک هم کردم اما...
لبخند نقابت بیش از اندازه واقعیست
وقتی ان دختر ریز نقش را بغل کرده ای...
 
امضا : Deniz78
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا