روی سایت دلنوشته شهزاده بی‌عشق|shaghayegh.b کاربر انجمن یک رمان

[elahekhazan]

عشق مانند دشمن دوست نماست

نزدیکت می‌شود؛ وابسته‌ات می‌کند

صمیمی می‌شود؛ صمیمی می‌شوی

دروغین دل می‌دهد؛ دلداده می‌شوی

درست در زمانی که یک لیلی دلداده تمام و کمالی

ویرانت می‌کند...!

با بدترین نقطه ضعف نابودت می‌کند

با رهایی ویران می‌کند...!

 

[elahekhazan]

فکر می‌کردم اگر دنیایم را فدایت کنم،

قلبت فتح می‌شود

غافل از اینکه دنیای دیگری از من زیباتر بود

و تو قلبت را فدای او کردی...!

 

[elahekhazan]

دست به قلم که می‌شوم

عشقت درون قلبم بیدار می‌شود

قلمم که می‌رقصد و می‌آفریند

قلبم هم ویران می‌شود

قلم را که زمین می‌گذارم

روحم از بدنم خارج می‌شود

 

[elahekhazan]

همش هراس دارم از اینکه قصه‌هایم تمام شود

و دیگر هزار و یک شبی باقی نماند که برایت بخوانم

و آن موقع سراغ شهرزادی دیگر بروی...

 

[elahekhazan]

فکر می‌کردم اگر شهرزادت باشم،
عاشقم می‌شوی

فکر می‌کردم اگر لیلی وار بخواهمت،
مجنون شوی برایم

فکر می‌کردم اگر شیرین شوم برایت،
فرهادم شوی

شهرزاد شدم برایت

لیلی شدم به پایت

شیرین شدم تا باشم فدایت

اما تو حتی پادشاه هزار و یک شب هم نشدی برایم...!

 

[elahekhazan]

بگذار کمی جاهایمان را عوض کنیم

تو کمی شهرزاد گونه قصه بگو

منم نشان می‌دهم چگونه حاکم قلبم شوی

تو کمی لیلی‌وار عاشقم شو

منم مجنون بودن را می‌آموزمت

تو کمی شیرین‌وار ستایشم کن

منم فرهادوار نوازشت می‌کنم

تو کمی شهزاده بی‌عشق بمان

من هم برگشتن را می‌آموزمت...

 

[elahekhazan]

گویی از شهرزاد قصه‌ها کمتر بودم...
نتوانستم عاشقت کنم!

گویی از لیلی افسانه‌ها ناتوان‌تر بودم...
نتوانستم قدری جنون عشق دهمت!
مجنونی که دیگر رویایم شده

گویی از شیرین کتاب‌ها کمتر بودم...
که فرهاد را نشناختی و رسم فرهادی را نیاموختی!

 

[elahekhazan]

تو تاوان عشق ندادی
پس نباید ازت توقع فرهادی داشت

تو از دل عاشق خبر نداری
پس نباید ازت توقع مجنونی داشت

تو همیشه عاشق لیلی‌نما بودی نه خود لیلی
پس مرا هم نباید بشناسی

تو حتی یک بار هزار و یک شب را در تنهایی نجوا نکردی
پس از دل بی‌قرار شهرزاد بی‌خبری...

 

[elahekhazan]

کسی که حتی یک شب در فکر یار نبوده
نمی‌تواند فرهاد گونه رفتار کند...

کسی که حتی یک شب تا سحر از فراق یار اشک نریخته
نمی‌تواند شیرین گونه نجوا کند...

کسی که حتی یک بار دیوانه عاشق نخواندنش
نمی‌تواند مجنون گونه عاشق باشد...

کسی که حتی یک بار هم غم عشق نداشته
نمی‌تواند لیلی واری لیلی را درک کند...

کسی که در میدان عشق تنها نمانده
نمی‌تواند حال منه شهزاده بی‌عشق را بفهمد...

 

[elahekhazan]

نمی‌گویم شیرین گونه می‌خواستمت

چون تو مرا فرهاد گونه نمی‌خواستی

نمی‌گویم لیلی وار عاشقت بودم

چون تو مجنون‌ وار عاشقم نبودی

نمی‌گویم شهرزاد وار دلداده‌ات بودم

چون تو هم حاکم دلداده من نبودی

این است هزار و یک شب نجوای شهزاده بی‌عشق...