#پارت1
اتاق قرمز، با دیوارهای عمیق و رنگین، فضایی مرموز و پر از تنش داشت. چراغهای کمنور، سایههایی عجیب و غریب بر روی دیوارها میافکندند. در گوشهای از اتاق، یک میز شطرنج قدیمی قرار داشت که مهرههایش به طور نامنظم توسط پارسا و طوفان چیده شده بودند.
پارسا، در این اتاق نشسته بود. او با نگاهی...