خان سوم:کشتن اژدها
#رخش تا گرگ و میش هوا به چرا مشغول بود. اما مکانی که #رستم در آنجا خوابیده بود لانه اژدهایی بود که از ترس آن هیچ جنبندهای یارای گذشتن از آن دشت را نداشت. وقتی اژدها به خانهٔ خود بازگشت، #رستم را در خواب و رخش را در چرا دید و به سوی #رخش حملهور شد.
رخش بیدرنگ به بالین رستم...
خان دوم:گذر از بیابان خشک
پس از گذشتن از خان اول، با طلوع خورشید، #رستم از خواب بیدار شد و تن رخش را تیمار و زین کرد و بهراه افتاد. بیابانی بیآب و علف و سوزان در پیش بود، گرما چنان بود که اگر مرغ از آنجا گذر میکرد در هوا بریان میشد. زبان #رستم از شدت تشنگی زخمی شده و #رخش نیز دیگر نایی...
هفت خان رستم:
خان اول:نبرد رخش باشیر
#رستم راه دو روزه را یک روزه پیمود؛ به همین دلیل گرسنه شد و خواست تا استراحت کند. ناگهان دشتی پر از گورخر پدیدار شد. #رستم با #رخش به سمت آنها رفت و کمند انداخت و گوری را شکار کرد. آتشی برافروخت و گور را بریان کرد و خورد. آنگاه افسار رخش را باز کرد و او را...