#بی_صدا_گریه_کن
#پارت_ششم
......................(پرش زمان)
× آبجی کوچولو نمیخوای پاشی؟
با صدای توحید فورا از جایم بلند میشوم و میگویم:سلام داداش..ببخشید زیاد خوابیدم..خانمجان کجاست؟
× رفته پیش خاله زهرا..گفت من بهت ناهارت رو بدم.
میدانستم خانمجان قصدش از رفتن فقط آشتی دادن من و توحید...